گاهی وقتی از تنش های جسم آزاد میشوم، اندیشه ام مجالی برای داستان پردازی ، سخنرانی و گفتگو می یابد.گاهی گفتن تنها جوابی است می توان به تپش های قلب داد تا آرام شود .
معرفی کتاب : بیمار خاموش
یک داستان انگلیسی تمام عیار است. بوی نَم و شرجی لندن، خانههای ویکتوریایی بیروح و سنت خودبزرگ پنداری از لابهلای صفحههای کتاب بیرون میزند.
کتاب روند کندی دارد. امّا یک جور حس خوشآیند اعتماد به نویسنده را در آدم برمیانگیزد تا خواننده را وادارد که بایستد و تمام داستان را ببیند و یا سردربیاورد که چه اهمیتی دارد.
در واقع در یکسوم آغازین کتاب شما تنها با ریزترین بخش و یا نوک کوه یخی آشنا میشوید.
شما در این داستان میدانید که رازی درکار است و هر لحظه منتظر هستید تا کسی که این راز را میداند با حرف زدن یا حتی حرکت جزئی صورت یا انگشتان آن راز را برملاء کند و اسرار مگو از روزنهای بیرون بزند.
برخلاف شروع کسل کننده داستان میانهی آن شما را کاملاً جذب خواهد کرد و مانند ماهی که قلاب را گاز بگیرد تا انتهای آن پیش خواهید رفت و پایانی کامل و عالی را برای یک داستان خواهید یافت.
عمده داستان در یک مرکز رواندرمانی قدیمی میگذرد. جایی که کسانی را که بر اثر اختلالات روانی افراد نزدیک خانواده خود را به قتل رساندهاند.
قهرمان داستان معتقد است:" همهی ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگیمان با هم فرق دارد".
ژانر داستان را باید تریلر معمایی دانست که حول یک جنایت روانپریشانه رخ میدهد. امّا به همان اندازه هم درباره ی عشق است. دربارهی اینکه چقدر به خاطر آتش بازی در عشق به خاطر درام و رفتارهای غیرمعمول، مرتکب اشتباه میشویم.
امّا عشق واقعی خیلی آرام و بیحرکت است. اگر آن را زیاد از جنبههای هیجان انگیز نبینی خسته کننده است. عشق عمیق است و خونسرد و البته پایدار.
کشمکش اصلی داستان و تنها راه باز شدن گرهی معمای قتل در گرو موفقیت رواندرمانگری به نام " تئو" در به حرف آوردن بیماری به نام " آلیسیا" است. بیمار روانی جنایتکاری که سکوت کرده است.
تئو :"نگاهش مرا سوزاند. اگر نگاهی میتوانست کسی را بکشد، من مرده بودم. نگاه کشندهاش را بیبرو برگرد دریافت کردم."
این کتاب نوشتهی " الکس مایکلیدوس" و در واقع برگردانی از نمایشنامهای از اساطیر یونانی به نام "آلکستیس" از آثار "اورپید" است.
من ترجمه ی " مریم حسیننژاد" را خواندم که تا حد زیادی روان و سلیس بود و فقط چند اشتباه کوچک که احیاناً حین چاپ ایجاد شده، داشت.
لیست کتابهایی که در ویرگول معرفی کرده ام:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور دست و پا زدن توی یادگرفتن زبان رو تمومش کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
مروری بر کتاب بیشعوری
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیدینها نمیرید! _ معرفی کتاب سمفونی مردگان