تلویزیون رمزینکس

چگونه همکاران‌مان را با دوربین آشتی دهیم

روز اولی که وارد رمزینکس شدم، ذهنم پر از ایده‌های ویدیویی بود. من عاشق تصویر بودم، اما یه مشکل اساسی داشتم: دوربین همیشه آدما رو معذب می‌کرد. تا دوربین بالا می‌اومد، بعضیا دستپاچه می‌شدن، بعضیا می‌پرسیدن «فیلمه یا عکس؟»، یه لبخند مصنوعی می‌زدن و دنبال زاویه‌ی خوب می‌گشتن. کاملاً طبیعی بود؛ همه‌مون یه جورایی نگرانیم که چجوری دیده می‌شیم. اما من اومده بودم تا قصه آدم‌ها رو روایت کنم، نه اداهاشون رو. پس باید کاری می‌کردم که با دوربین آشتی کنن.
یه هندیکم داشتم و از همون روزای اول که وارد رمزینکس شدم، شروع کردم لحظه‌ها رو ثبت کردن. روزای تولد، دورهمی‌ها، یا وقتی یکی داشت ارائه می‌داد. ولی راستش، همه راحت نبودن. نه منو می‌شناختن، نه می‌دونستن هدفم چیه. طبیعی بود. باید اعتماد می‌ساختم.
تصمیم گرفتم قبل از فیلمبرداری در کانال‌های داخلی شرکت اطلاعیه‌ای بذارم و قبل از اینکه دکمه‌ی ریکورد رو بزنم یه‌جورایی بقیه رو آگاه کنم که من دارم به یه هدفی تصویرها رو ضبط می‌کنم. این اطلاعیه خیلی تاثیر داشت و باعث شد آدما گاردشون نسبت به من دوربین به دست کمتر شه. برای دشت اول هم تصمیم گرفتم از دست‌های آدم‌ها، وسایل روی میزشون و مانیتورها ویدیو بگیرم و این اطمینان رو به به همکاران‌مون دادم که فعلا قرار نیست چهره‌تون معلوم بشه:

سلام بچه‌ها
من از امروز میخوام به‌صورت تستی یک‌سری ویدیو بگیرم. صورت‌هاتون فعلا نمیفته و فقط دست‌ها، کیبورد و المان‌های روی میزتون شکار می‌شن! این ویدیوهای تستی در نهایت هم در فضای داخلی خودمون ریلیز میشن.
یحتمل به‌صورت رندوم میام بالا سرتون، اگه در اون لحظه فازو داشتید ازتون فیلم میگیرم!

کم‌کم شروع کردم از جزییات ریزتر فیلم گرفتن؛ آدم‌ها با دوربین من آشنا شدن، به من عادت کردن. و وقتی دوربین یه گوشه روشن بود، بعد چند دقیقه، کم‌کم یادشون می‌رفت. زندگی واقعی شروع می‌شد. اونجا بود که قصه‌ها شکل می‌گرفت. این موضوع به تجربه ثابت شده که درسته که اکثر مواقع در یک مکان با آوردن دوربین جلوی چشم افراد توجه‌شون رو جلب می‌کنیم و اون‌ها رفتار غیرطبیعی از خودشون بروز می‌دن اما! این موقعیت فقط برای یه مدت کوتاه رخ می‌ده. برای بعضی‌ها بعد از پنج دقیقه روشن بودن دوربین و برای برخی شاید یک ساعت، فضای حاکم در اون مکان به حالت عادی برمی‌گرده و فرد شروع می‌کنه به اینکه خودش باشه و دیگه بازی نکنه! حالا نفر آماده ست که ما زندگی کردنش رو ضبط و ثبت کنیم. خود واقعیش رو. حداقل با کمترین بازنمایی و ادا! اینجاست که می‌گن برای مستند کردن باید خیلی صبور بود. انسان همیشه عادت می‌کنه! باید کاری می‌کردم که آدم‌ها به من، به دوربین عادت بکنن!

عجب جعبه‌ی جادویی‌ای!

از اواسط ماه خرداد ۱۴۰۳ بود که دیگه هندیکم رو روشن می‌کردم و از تکاپوها، صحبت‌های درون‌تیمی و به طور کلی از حضور آدم‌ها بدون هیچ دلیل خاصی تصویربرداری می‌کردم. افراد درون شرکت هم کم‌کم به این موضوع عادت کردن. تصمیم گرفتیم به صورت آزمون و خطا و پایلوت یه نسخه درون سازمانی از این رسانه رو داشته باشیم. برای همین یه کانال داخل اسلک ساختم و کم کم آدم‌ها رو به این کانال دعوت کردم. هر کی می‌پرسید کی پخش میشه؟ میگفتم امشب در کانال رمزینکس‌ تی‌‌وی! چون قرار بود همه چی هم داخلی باشه آدم‌ها کمتر سخت می‌گرفتن و در مقابل دوربین بیشتر "خودشون " بودن و اینکه خودشون باشن رو تمرین می‌کردن و من هم به مرور با آشنا شدن با بچه‌ها بایدها و نبایدهای تصویری‌شون دستم میومد. وقتی همه بعد از انتشار چندتا ویدیو بافت نوستالژیک تصویر و روایت‌های تلویزیون رو در داخل کانال‌های داخلی شرکت می‌دیدن فیدبک‌های مثبتی بهم می‌دادن. برای من یه تدوین ساده بود ولی برای بقیه خروجی دنبال‌کننده بنظر میومد. خیلی‌ها بعد یه مدت پیگیر میشدن و میپرسیدن امشب برنامه نداریم؟ انگار کم کم تعداد زیادی از بچه ها ویدیوهای دو سه دقیقه‌ای رو تا آخر میدیدن و از اینکه تصویر خودشون و از همه مهم‌تر حضور خودشون رو در فضای ساختن، یعنی رمزینکس، میدیدن احساس خوبی می‌کردن. ایجاد یه حس مثل حس دیده شدن با چاشنی حس تعلق به یک تیم، به یک برند، قصه‌اش رو آغاز کرد!

من هم کم کم از حالتی که صرفا ویدیوهای موزیکال می‌ساختم به این حالت رو آوردم که صدای بچه‌ها رو هم ضبط کنم. این اتفاق از تیم محصول شروع شد! یه روز بچه‌های تیم پروداکت اومدن سراغم و مدام پیشنهاد میدادن که خبر فیچرهای جدیدمون رو توی تلویزیون بذار. رمزفیکس، اولین فیچری بود که قصه‌اش رو داخل تلویزیون رمزینکس گفتیم و همین رسانه موجب شد آدمای درون سازمان بیشتر از اتفاقات محصولی خبردار بشن. کم‌کم اتفاق‌های جالبی که تیم مارکتینگ رقم می‌زد رو به صورت زیرنویس مثل اخبار داخل ویدیوها می‌آوردیم. یه جورایی در تابستون ۱۴۰۳ تلویزیون رمزینکس به یک خبرگزاری داخلی هم تبدیل شده بود. هدف هم همین بو: ایجاد مدیومی برای انتقال پیام. حالا اون پیام می‌تونه این‌‌سایت محصولی داشته باشه یا بعد انسانی و فرهنگی. تلویزیون حالا به ارتقای ارتباطات داخلی رمزینکس هم کمک می‌کنه و من از این موضوع بسی خوشحال!
حالا اکثر آدم‌های شرکت دوست داشتن دستاوردها و موفقیت های تیمی شون و پروژه‌هایی که یکی دو سال روش وقت گذاشتن رو پرزنت کنن. بچه‌های فنی و محصول و مارکتینگ همه می‌خواستن از این "مدیوم" یعنی تصویر و صدا ، برای رسوندن پیام تیمشون استفاده کنن. بوم! زدم به هدف! الان دیگه همه تلویزیون رو روشن می‌کنن! الان دیگه همه از نشون دادن چهره‌شون ابایی ندارن! الان دیگه کسی خجالت نمی‌کشه! الان دیگه همه با دوربین آشتی کردن! عجب جعبه‌ی جادویی‌ای!

رمزینکس تی‌وی؛ دروازه‌ای رو به قصه‌ها

قصه‌ها فقط برای بچه‌ها نیستن؛ قدرت قصه‌گویی جادوییه. یه ابزار برای تعریف مشکلات، پیدا کردن راه‌حل‌ها. توی دنیای حرفه‌ای، قصه‌گویی چیزی فراتر از روایت اتفاقاته؛ یه راه برای دیده شدن، درک شدن و ساختن ارتباط‌های عمیق‌تره. اینجاست که رمزینکس تی‌وی از همین مهم شکل گرفت؛ روایتی از دل آدم‌ها، برای آدم‌ها.
ما به مدت شش ماه، این روایت‌ها رو به‌صورت داخلی مستندسازی می‌کردیم و با اقبالی که در داخل سازمان بهش رسیدیم تصمیم گرفتیم این تجربه رو به شکل بزرگ‌تری به اشتراک بذاریم. توی رمزینکس تی‌وی، آدمای شرکت، خودشون قصه‌هاشون رو روایت می‌کنن؛ از چالش‌ها، موفقیت‌ها، شکست‌ها و مسیرهای حرفه‌ای‌شون می‌گن. ویدیوها با هندیکم و بدون فضاسازی مصنوعی ضبط می‌شن تا حس صمیمیت‌شون حفظ بشه و آدم‌ها بدون بازیگری، در طبیعی‌ترین حالت خودشون جلوی دوربین قرار بگیرن. یه جورایی با این تصویر پر از نویز داریم این پیام رو مخابره می‌کنیم که کیفیت و ظاهر قضیه خیلی مهم نیست و تو بعنوان مخاطب روایت رو بشنو! ظاهر محل کار رو مثل خیلی از ویدیوهای داخلی و گوگولی سازمانی نشون نمیدیم بلکه استفاده از ابزاری مثل هندیکم که با رویکرد ویدیوگرافی خانگی یا Home-Made Video جلو می‌ره می‌خواد تا جای ممکن بگه که چیدمان نمی‌کنیم! ما تا جای ممکن چیزی رو اونجوری که نیست نشون نمی‌دیم، هر آنچه می‌بینی زندگی ماست و داستان پیشرفت و تلاش بچه‌ها بدون هیچ متن و سناریویی از پیش تعیین شده از دل خودشون بیرون می‌زنه و من فقط ضبط می‌کنم. البته که همیشه قبل از روز فیلمبرداری و مصاحبه از آدم‌ها باهاشون جلسه می‌ذارم و بهشون می‌گم یه هفته به دستاوردهاتون و کارای جالب یا اشتباهی که کردید تو تنهایی‌تون فکر کنید اما این آماده‌سازی بیش از این جلو نمی‌ره و باقی کار رو خود بچه‌ها جلوی دوربین به صورت خالص روایت می‌کنن که بعضا خیلی هم طولانی می‌شه اما من در اتاق تدوین گل صحبت‌ها رو جدا می‌کنم.
هدف رمزینکس تی‌وی، بازتاب تلاش‌های آدمای رمزینکس، فرهنگ سازمانی و مستندسازی مسیرهای حرفه‌ای ماست. از اواسط مهر ۱۴۰۳ قرار گذاشتیم برای شروع هر هفته، یه روایت جدید منتشر شه تا گوشه‌ای از این داستان‌های واقعی رو ببینیم و ازشون یاد بگیریم. توی لینکدین‌مون بذاریم تا یه آرشیو ویدیویی جالب در اون صفحه داشته باشیم. هر کسی وارد رمزینکس بشه حال و هوا و لحن بچه‌ها رو با دیدن این ویدیوها بیشتر می‌شناسه و سعی می‌‎کنه این حس رو به مخاطبین متبادر کنه که کاری که تو رمزینکس می‌کنی دیده می‌شه. همه‌ی این‌ها با قصه‌گویی ممکن می‌شه!
قصه‌ها، یه جورایی مسیری برای ارتباط، الهام‌بخشی و حتی رشد کسب‌وکار هستن. وقتی قصه می‌گیم، ارزش‌هامون رو به اشتراک می‌ذاریم، تعامل ایجاد می‌کنیم و نشون می‌دیم که چطور چالش‌ها رو پشت سر گذاشتیم.

ایده‌های فرمی تلویزیون رمزینکس

تلویزیون رمزینکس از پروسه ساخت تا پس‌تولید از یک ساختاری پیروی می‌کنه و در تمام ویدیوهاش باید یه چارچوب فرمی رو حفظ کنه. تم ویدیوها قراره مشابه برنامه‌های تلویزیونی دهه 80 و 90 میلادی ئه:

  • ویدیوها 4:3 هستن.
  • ویدیوها با هندیکم تصویربرداری می‌شن.
  • لوگوی رمزینکس تی‌وی باید بالا سمت چپ باشه. این لوگو رو با الهام از MTV و خیلی کول باهاش برخورد کردیم.
  • لوگوی رمزینکسه و یه واژه tv با لوگوتایپ انگلیسی‌مون کنارش.

لوگوموشن اولین ویدیویی بود که در لینکدین آغازگرش شدیم. برای این منظور از لوگوموشن MTV الهام گرفتیم. لوگوی رمزینکسی که داخلش می‌تونه ویژوال‌های مختلفی به مناسبت‌های مختلف بیاد. یا در بعضی ویدیوها در قالب یک موشن گرافیک می‌تونیم تصاویر آدما رو توش بذاریم. ویدیوهای مرتبط به این فضا:
نمونه ویدیو شماره ۱
نمونه ویدیو شماره ۲
نمونه ویدیو شماره ۳
اولین ویدیو موشن با تم پلی‌استیشن دهه ۹۰ جلو رفت:
نمونه ویدیو شماره ۴
نمونه ویدیو شماره ۵
داخل ویدیوها پترن‌هایی رو در قالب ویژوال‌های ساده‌ به صورت رندوم روی تصاویرمون میاریم. این افزونه‌های تصویری متحرک (Doodles) در پلان‌هایی که کلوزآپ نداریم می‌تونن به صورت رندوم توی تصویرمون دیده بشن. برای این منظور از ویدیوهای اسپاتیفای الهام گرفتیم که چندتاش رو به عنوان نمونه اینجا می‌ذارم:
ویدیوی اسپاتیفای شماره ۱
ویدیوی اسپاتیفای شماره ۲
ویدیوی اسپاتیفای شماره ۳

انواع ویدیو

تلویزیون رمزینکس در فضای کانال‌های داخلی و لینکدین می‌تونه در فرم‌های زیر پیام تصویری مدنظرشو به فراخور کاراکتر و ویژگی‌های یک شخص، تیم انتقال بده و یا یک اتفاق در فضای کسب‌وکار رمزینکس رو پرزنت کنه.

تیزینگ (Motion graphic)

معمولا موشن‌گرافیک هستن یا حداقل موشن و تصویرسازی یا ویژوال‌های متحرک جزو المان‌های اصلی تصویرن. این فرم ویدیوها خیلی کوتاه باید باشن. بهترین مدت زمان برای این ویدیوها 15 ثانیه و حداکثر 30 ثانیه ست. در مواقعی که می‌خوایم شروع یه روند محتوایی (مثل آغاز کردن تلویزیون رمزینکس یا یک کمپین مارکتینگی) رو پروموت کنیم یا می‌خوایم تبلیغ و آگهی‌ای از فضا یا رویدادهای درون‌سازمانی بریم، ازین فرم استفاده می‌کنیم.

ویدیو فرد-تیم محور (Narrative)

این ویدیوها حال‌وهوای مستند دارن. فرض کنید در یک اپیزود می‌خوایم داستان شخص A را از یک تیم بشنویم. تمرکز ما روی تلاش‌ها و روند حل مساله توسط این شخصه. در خلال این ویدیو نظرات شخص C, D, E هم که در تیمش هستن یا در تیم دیگه به صورت cross-functional دارن باهاش پروژه رو جلو می‌برن رو هم می‌شنویم. ویدیو حول شخص A می‌چرخه و چالش مشترکی که با همکارانش باهم حل کردن. حداکثر زمان ویدیو بین ۲ تا ۳ دقیقه ست. به عنوان مثال:

ویدیو محصول‌محور (Narrative)

اشخاص A,B,C,D راجع به یک محصول یا فیچر جدید، رویداد یا کمپین مارکتینگ صحبت می‌کنن. هدف ویدیو، شنیدن قصه‌ی ران شدن و یا ریلیز شدن یک فیچر محصولی یا کمپینه! قراره آدم‌ها از پروسه‌ی رسیدن یا نرسیدن‌ها بگن و تمرکز ویدیو روی اون موضوع مارکتینگی-محصولی خاصه. حداکثر زمان ویدیو بین ۲ تا ۳ دقیقه ست. به عنوان مثال:

ویدیو رویدادمحور (Musical)

این نوع ویدیوها یک گزارش تصویری از یک رویداد داخلی رو نشون می‌دن. قراره وایب و فضای اون ایونت داخلی و فضای شرکت رو پرزنت کنن. توی این ویدیوها صحبت و نریشن کمه یا اصلا وجود نداره و بیشتر با موزیک جلو می‌ره. حداکثر مدت زمان این ویدیو یک دقیقه ست. به عنوان مثال:

  • رویداد داخلی یوزرسشن
  • رویداد مارجین‌ پارتی
  • رویداد پیتزا پارتی
  • رویداد شب یلدا
  • رویداد عید نوروز

تجهیزات لازم

تجهیزات ما شامل یک ست میکروفون یقه‌ای و بیسیم می‌شه: میکروفون بیسیم دو نفره هالی لند Hollyland LARK M2 - (نسخه کمبو) که کیفیت ضبطش بینظیره، شامل دو تا میکرفون یقه‌ای ایه و تا به امروز خیلی برامون سود داشته! و همچنین یک سه پایه فیلمبرداری با ارتفاع حداکثر ۱۸۰ سانتیمتر که هم هندیکم روش قرار بگیره و هم دوربین فیلمبرداری سونی (که در مواقع خاص کرایه می‌شه کرد.)

نمونه بریف

توی پروژه‌های تلویزیون کمک‌های حامد و امیر، طراح گرافیک و مدیر ویدئوی تیم مارکتینگ، مسیر پست‌پروداکشن یا همون پس‌تولید ویدیوها رو برامون هموارتر کرد و حضور این دو شخص کمک شایانی بود به زیباتر و باکیفیت‌تر دیده شدن روایت‌ها. در آغاز این مسیر ما به هم بریف‌هایی رو می‌دادیم که بتونیم کارهای موشن‌گرافیک رو روی ویدیوهای اصلی پیاده کنیم. یک نمونه از این بریف‌ها رو اینجا به عنوان نمونه می‌ذارم:

در یک فضای کهکشانی از دوردست یک نوری شروع به جرقه می‌کنه و نزدیک و نزدیک‌تر می‌شه بهمون. اون چیزی نیست جز لوگوی رمزینکس‌تی‌وی. لوگوی رمزینکس‌تی‌وی میاد جلوی چشم‌هامون.
Gate to the future
به صورت دیجیتالی و با رنگ سبز به صورت تایپی پایین لوگو نوشته می‌شه انگار که یک پیام فرازمینی‌عه. می‌تونه حتی صدای کیبورد قدیمیش هم بیاد. فرض کنیم این پونزده ثانیه، اینترو ی یک بازیه. المان‌های گرافیکی‌ای که وینتیج‌ان رو می‌تونی توش تست کنی و با فرض اینکه یه بازی کامپیوتری دهه ۸۰ میلادی میسازی می‌تونی خلاقیت بزنی.
شروعش مشابه Toy story 2
دو تا صدا اینجا آپلود کردم از هر کدوم به فضای دیزاین خودت می‌خوره بهره ببریم
نمونه اینتروی پلی استیشن سونی رو یه هم نگاه بنداز!

آرشیو ویدئویی تلویزیون رمزینکس

اپیزود صفرم: رونمایی
اپیزود اول: معرفی رمزینکس تی‌وی
اپیزود دوم: کیف پول
اپیزود سوم: مجله رمزینکس
اپیزود چهارم: ربات اسپات‎‌گرید
اپیزود پنجم: دیزاین قسمت اول
اپیزود ششم: احراز هویت آنی!
اپیزود هفتم: دیزاین قسمت دوم
اپیزود هشتم: مارجین
اپیزود نهم: طلوع از صفر!