تا مرا رمز حیات آموختند ... آتشی در پیکرم افروختند
🌙شبهای پیشاور
بسم الله الرحمن الرحیم
شبهای پیشاور، اسم کتابیه که سلطان الواعظین شیرازی، در مورد مناظرههایی که با علمای اهل سنت دربارهی مذهب شیعه داشته نوشته. این کتاب رو هنوز کامل نخوندم فقط گفتم یه نگاهی بندازم ببینم در مورد امام حسین هم مناظره کردن یا نه. که دیدم همچین بحثی هم داشتن. بهخاطر همین اون قسمتو خوندم و بعضی سوال جواباشونو اینجا نوشتم.
این کلیپ رو تماشا کنید🌿
حافظ: اگر فرد مسلمانی معتقد به اصول عقاید و عامل به دستورات شرعیه باشد؛ خود اهل نجات است. پس گریه برای او چه اثر دارد و تشکیل مجالس گریه برای چه و چه نتیجه بر او متصور است که هر سال مبالغ گزافی خرج این نوع از مجالس بشود که مومنین گریه کنند؟
داعی:
در ادامهاش میگه: اینکه میگید مجالس عزاداری آل محمد چه اثری داره؟ باید بگم چون دور هستید نمیدونید. چون بخاطر تبلیغات بدی که میشه که این مجالس بدعتن، شما تو این مجالس نرفتین؛ اگرم رفتین چون دید بدی داشتین، نتونستین آثارشو ببینین.
اگر آقایان در این قبیل مجالس حاضر شوید و با دیده انصاف و محبت بنگرید، میبینید که مثل مدارس بزرگان دینی هست. یعنی به نام خاندان پیامبر این جلسات تشکیل میشه، و به خاطر جاذبهی این خاندان، مردم از هر گروهی شرکت میکنن. بعد تو این جلسه، علماء میان و در مورد حقایق دین از توحید و نبوت و معاد و ... صحبت میکنن و آثار احکام اخلاقی اسلام رو برای مردم باز میکنن.
از اونجایی که مردم مختلفی میان تو این روضهها، که اینا خودشون تو زندگیشون به اندازههای مختلفی دیندارن، میان و هرکی به اندازهی خودش یه تاثیری از این درسها میگیره و میتونه آدم بهتری بشه. هر ساله خیلی از آدما هستن که تو زندگیشون با دین بیگانه شدن وقتی تو این مجالس عزاداری حاضر میشن، این صحبتا روشون اثر میذاره و توبه میکنن.
تو ادامهی بحثشون، نویسنده به حدیثی از پیامبر که سنیها هم نقلش کردن اشاره میکنه: 《حسین منی و انا من حسین》 حسین از من و من از حسینم. یعنی احیای دین به واسطهی حسین است. در زمان حیاتش جانبازی کرد و به نیروی مظلومیتش ریشهی ظلم بنیامیه رو کند. همونطور که اونا میخواستن ریشهی دین رو بکنند.
بعدش میگه اون کسی که شیعهی واقعی باشه هم تحت تاثیر مجالس امام حسین از گناه پرهیز میکنه. چون بهش گفته شده که امام حسین شهید راه دینه و برای ترویج دین شهید شده. برای امر به معروف و نهی از منکر..
بعدش یه قسمت جالبی داره که یه چیزی که عایشه از پیامبر نقل کرده رو میگه. کلا نویسنده خیلی خوب روی منابع اهل سنت و شیعه مسلطه و مدام توی صحبتاش به منابعی که طرف مقابلش قبول داره اشاره میکنه. این جمله رو نگاه کنید:
نواب: گرچه ما معتقد هستیم که حسینالشهید اهل حق و برای حق و بنا حق به دست عمال بنیامیه کشته شده ولی در میان ما جماعتی هستند مخصوصا جوانانی که در مکتبها و دانشگاههای جدید تحصیل میکنند و میگویند: جنگ کربلا جنگ دنیائی بوده.
یعنی حب ریاست و میل به خلافت حسین بن علی را به سمت کوفه کشید. البته به هر حکومت مقتدری لازم است دفع مخاطرات کند. ناچار یزید و عمالش مقابله با این فتنه کردند و به آن جناب پیشنهاد تسلیم بلاشرط و تبعیت از خلیفه یزید که اطاعتش واحب بوده است نمودند که به شام رود و نزد خلیفه محترم باشد یا سلامت به وطن برگردد. آن جناب زیر بار نرفت تا آنکه کشته گردید.. پس عزاداری برای چنین دنیاطلبی که برای حب جاه و ریاست کشته شده معنی ندارد بلکه بدعت است!
داعی:
هر کار خوب و بدی ریشهاش معرفت و شناخته. کسی که این اعتراضو میکنه، اول باید خدای خودشو بشناسه و کتاب خدا رو تصدیق کنه. و لازمهاش هم اینه که هر چی تو قرآن هست رو باید قبول کنه.
اگر هم معترض اهل ماده و عالم محسوسه و دلایل محسوسه میخواد، جوابش سادهست.
برای کسی که قرآن رو باور داره، نویسنده به آیهی بالا اشاره میکنه. و کلی از علمای سنی رو نام میبره که معتقدن این آیه که میگه اهل بیت هیچ عیبی ندارن و پاک و پاکیزهان، در مورد ۵ تن آل عباست. یعنی:《محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین》
حالا چه دلیلی براشون میاره؟ میگه مگه ریاستطلبی گناه نیست؟ اصلا خود پیامبر میگه: "حب الدنیا راس کل خطیئه" یعنی دنیادوستی بالای همهی بدیهاست. خب آیهی قرآن که طبق تفسیر خودتون منظورش امام حسین هم میشه، داره میگه اهل بیت پاکن. بیگناهن. پس چجوری قیام امام حسین رو به یه گناه یعنی ریاستطلبی مربوط میکنین؟ خدا میگه بیگناه شما میگید گناهکار؟!
- قیام امام حسین برای ریاست و خلافت ظاهری نبوده است.
کسایی که دنبال دلایل محسوسن:
حرکت دسته جمعی حضرت اباعبدالله با عیالات و اطفال صغیر، خود دلیل کامل است که آن حضرت به قصد ریاست و خلافت ظاهری و غلبه بر خصم نیامده بود. و اگر چنین قصدی داشت قطعاً به سمت یمن میرفت، که همه از دوستان خود و پدر بزرگوارش و ثابت قدم در ارادت بودند. آنجا را مرکز کار قرار میداد آنگاه با تجهیزات کامل و مجرد حملات خود را شروع مینمود.
دلیل دیگه: پیوستن حر و همراهانش که تو تاریخ ثبت شده دلیلش چی بود؟ اگه هیچی به جز حکومت مطرح نبود، کسی که جزو سرداران همون حکومته که نباید بره اون طرف جنگ! اگه همین طرف بمونی به غنیمت و پاداش میرسی و اگه بری سمت امام حسین خونت روی این صحرا ریخته میشه.
تازه، اگه امام حسین میخواست بجنگه که به حکومت برسه، دلیلی برای برداشتن بیعت از دور و بریها تو شب عاشورا نداشت. غیر از اینه که میخواست جز حقطلبهای واقعی کسی باهاش نمونه؟
- اما قیام امام حسین برای چی بود؟
تاریخ میگه از زمان خلافت خلیفهی سوم یعنی عثمان بن عفان، دست بنیامیه تو حکومت باز شد و برداشتن ابوسفیان که اون وقت کور شده بود رو آوردن تو مجلس و با صدای بلند گفت: یا بنیامیه تداولو الخلافه فانه لا جنه و لا نار : ای بنیامیه دولت بیپایان خلافت را دست به دست دهید زیرا بهشت و دوزخی در کار نیست :))
امام حسین تو همچین شرایطی قرار داره که بنیامیهای که با این حرف کارشونو شروع کرده بودن، حالا سر کارن و میدید که چجور دارن دین جدش رو خراب میکنن. واسه همین با اینکه میدونست غلبهی ظاهری فراهم نمیشه و تو میدون جنگ با این وضعیت برنده مشخصه، باز هم قیام کرد تا با شهادت خودش از دین نگهداری کنه.
بعضیا میگن: چرا اصلا از مدینه خارج شد؟ همونجا میموند و با یزید مخالفت میکرد و به شهادت میرسید. برای چی خروج کرد؟
نویسنده میگه اگه امام تو مدینه میموند، هدفش از چشم مردم اون زمان پوشیده میموند. مثل هزاران نفر از حامیان دین که در شهری به حق قیام کردن و کشته شدن و کسی نفهمید هدف و مقصدشون چی بوده. تازه دست دشمناشون باز میموند که ماجرا رو هرجور خودشون خواستن تفسیر کنن.
پینوشت: من فقط یه بخشهای محدودی از کتاب رو آوردم. پیشنهاد میکنم خودتون سری بهش بزنید.
پینوشت۲: شد یه سال که تو ویرگولم. ممنون که تا اینجا همراهی کردین.
مطلبی دیگر از این انتشارات
حسین وارث آدم (علی شریعتی )
مطلبی دیگر از این انتشارات
طوفان البکاء
مطلبی دیگر از این انتشارات
قصه ی ما به "سر" رسید ...