ضمیر راستگو


امروز کسی حالم را پرسید.

با این که بیماری ام فرونشسته و بهتر از روزهای قبل بودم، پاسخ دادم: هنوز حالم خیلی خوب نیست.

قطعا قصد نداشتم دروغ بگویم بلکه پیش خود فکر می کردم هنوز مانده تا بطور کامل خوب شده و روبراه شوم.

شاید در اعماق ضمیر خود دوست داشتم راست ترین حرف را گفته باشم.

با این حال وقتی به خانه آمدم موضوعی پیش آمد که بواسطه آن دوباره احساس ناراحتی و کسالت کردم.

حال فکر می کنم اگر آن پاسخ را نداده بودم این کسالت دوباره سراغم نمی آمد.

این همان تاثیر تلقین بر حالات و احوال ماست.

اما چرا تلقین سبب می شود دقیقا همان گرفتاری ای را که فکرش را می کنیم یا حرفش را می زنیم یا حتی نگران بروزش هستیم، اتفاق بیافتد؟

مگر انسان عاقل دوست دارد به دست خود دچار گرفتاری ای شود که دقیقا نگران بروز آن است و از آن می گریزد؟

یعنی یک کلام یا فکر یا ترس و نگرانی چنان قدرتی دارد که همان اثری را در زندگی فرد ایجاد می کند که از بروز آن واهمه دارد ؟

فکر می کنم چیزی که ما تلقین می نامیم، علامتی از راستی و درستی ضمیر ناخوداگاه ماست.

به بیان دیگر ضمیر انسان، راستگوست.

ضمیر در نهانگاه وجود صاحب و مصاحب خود، به نظاره اعمال و افکار او نشسته و هرجا که او کلامی بر زبان می راند یا در ذهن خود می خواند، ضمیر بسرعت آن را محقق می کند زیرا دوست ندارد حرف رفیقش دروغ شود.

ضمیر ناخوداگاه با محقق کردن یک فکر و کلام بر زبان رانده شده ، راستی و راستگویی را محقق می کند.

الحق که ضمیر ناخوداگاه ادم،

راستگوست!

سوسن چراغچی

12 ابان 1398