(INTP)جهان هر فرد، به اندازه وسعت فکر اوست." خونم جوهر خودکارمه" دانشجو معلمِ فرهنگیان| امورتربیتی
مد، مُرد؛ چرا طرفدار مد و فشن نیستم؟
سبک پوشش و لباس هر فرد خیلی مهم است. نگویید نه که باور نمیکنم!
چراکه در دیدارهای حضوری اولین چیزی که ما از فرد میبینیم، حتی از دور، بدون حتی ردو بدل شدن کلمهای، لباس اوست!
پس فکر میکنم به اهمیت موضوع تابهحال پی بردهاید. اگرچه شاید بگویید برای من مهم نیست که دیگران چه فکری دربارهام میکنند یا از این قبیل تفکرات. خب حرف شما مقبول؛ اما نباید فراموش کنیم که لباس شخصیت شما را نشان میدهد.
لااقل لباسی بپوشید که در شأن و منزلت شخصیت درونی و ارزشمند شما باشد.
اینموضوع کاملاً شخصی است و هیچکس نمیتواند بگوید چه کسی چگونه و چه چیزی بپوشد.
موضوع لباس آنقدر حائز اهمیت هست که حتی در مصاحبههای کاری میتواند روی نتیجه اثر گذار باشد افرادی که مصاحبه دادند دقیق میدانند چه میگویم.
شما حتی میتوانید با لباس خود افراد را تحت تاثیر قرار بدهید! نه به این منظور که توجهها را به سمت خود جلب کنید خیر بلکه معنا یا مفهومی را به دیگران بدون کلمهای حرف زدن برسانید.
- چه کسی به فردی که لباس برند پوشیده و تقاضای پول میکند کمک میکند؟؟
- یا شما بدون دیدن مدرک تحصیلی، توصیه پزشکی را از کسی که لباس فرم پوشیده بهتر میپذیرید یا یک فردی که با لباس عادی است؟؟
- یا در میان ترافیک به حرف پلیس راهنمایی و رانندگی گوش میدهید یا فردی که در همان جایگاه با لباس شخصی است؟؟ حتی اگر واقعاً شخصیت نقشها جابهجا باشد یعنی لباس یکدیگر را جابهجا پوشیده باشند...
آنقدر مهم است که عرصه مد، کمپانیهای بزرگ برندینگ، کت واک ها، رقابت در عرصه مدلینگ، انقدر پررنگ شده و هر فرد مشهور مثل بازیگران، مجری ها، خواننده ها، طراح لباس اختصاصی دارند.
تا به حال فکر کرده اید چندین میلیارد خرج مدل ها و شرکت هایشان میکنند تا شما از دیدن لباس در تن مانکن ها مدهوش شوید؟!
من بهشخصه دوست ندارم کنترل شوم و آزادی در هر عرصه و زمینهای برایم مهمترین چیز است.
وقتی با مد پیش میروی انگار که لباسی را میپوشی که فرد دیگری انتخاب کردهاست. و این وحشتناک است که قدرت انتخاب و اراده و اختیار برای سادهترین انتخاب زندگیت نداشته باشی.
برای طراحان مهم نیست که لباس برای چه قشری از جامعه است. آنها فقط مطابق با سلیقه عامه مردم لباسی را طراحی میکنند اگر کارشان گرفته باشد پول هنگفتی هم به جیب میزنند و تولیدکننده به میزان عمده دست به تولید میزند.
شاید بگویید چه مشکلی دارد؟ بله دقیقاً مسئله از همینجا شروع میشود که اون سلیقه عامه مردم که گفتم دقیقاً سلیقه ی عدهای محدود طراح هستش. و شما بهطرز عجیبی براثر تکرر دیدن اون طرح و لباس در مغازهها با خودتان میگویید که حتماً خوب است که همهجا هست و میخرند و میپوشند چرا من امتحانش نکنم.
حالت اول: مثلاً اگر شما مستقیم از خانه به لباسفروشی بروید ممکنه لباس آبی را بخرید.
اما در حالت دوم: مستقیم از خانه به مغازه نروید و بین راه در پاساژها و فروشگاهها و مغازهها دور بزنید و بهطرز عجیبی به مقدار خیلی زیاد در همه مغازهها لباس زردرنگی ببینید با مدل خاصی. حالا که به مغازه مقصد برسید قریب به نود درصد دلتان میخواهد لباس زردی که حتی اینجا هم موجود است و در بین راه بارها دیدهاید را تهیه کنید و اصلا نگاهی هم به باقی لباسها یا علیالخصوص آن لباس آبی نمیاندازید.
و تبریک میگویم شما بهطرز غیرقابلکنترلی به سمت خواستههای آنها سوق داده شدید و نه خواسته خودتان! ظاهر این قضیه این است که شما انتخاب کردهاید. اما واقعیت این است که
شما از بین انتخابهای آنها، انتخاب کردهاید.
که البته روشهایی هم با دونستن فنون اقناع هست که تا حد زیادی بشود جلوی این اتفاق را گرفت که بعداً در قالب پستی توضیح میدهم.
آنها فقط میخواهند همه مردم مثل یک گله بی چوپان همه یکشکل و مثل هم شوند آنها آن هم بیچون و چرا.
این روزها انقدر همه شبیه یکدیگر شدهاند که شبیه خودت بودن و خاص بودن هنر است.
در علم آمار و احتمال یک مبحثی هست به نام مد.
یعنی عددی که بین دادههای عددی ما در یک جامعه آماری بیشترین تکرار را داشته باشد.
مثلاً ده پنج نه پنج پنج سه دو پنج پنج یک پنج سه پنج؛ اینجا مد ما پنج هستش
میبینید؛ مد یعنی شبیه دیگران بودن ...
و اما مارک و برند بودن چطور؟
احتمالاً تابهحال اصطلاح پول برندشه را شنیدید یعنی چی؟
یعنی مثلاً شما دو لپتاپ ایسوس و اچپی را در نظر بگیرید بهجز جزئیات اندک، تفاوت چندانی با هم ندارند و یک خدمات یکسان به خریدار میدهند اما ایسوس بهعلت دلایلی کمپانی معروف تری شده و هنگام فروش محصولاتش پول برندش رو روی محصولاتش میکشه و شما هم فکر میکنید خوب چون گرون تره حتما بهتره درحالیکه اینطور نیست.
شاید بگویید گربه هایی که دستشان به گوشت نمیرسد، پیف پیف می کنند؛ اما پولدار های کمی ندیده ام که با من هم نظر هستند و از فشن و امثالهم و یا {برند های الکی گران} بیزار ... چه میشود به جای پوشیدن کت سی میلیون تومانی، با همان پول برای بیست نفر آدم دیگر لباس تهیه کرد ...
اصطلاحی هست به نام های کپی( HIGHT COPY) یعنی یک شرکت میاد و با بالاترین میزان شباهت از محصول اصلی ارائه میکنه و بهطور قابلتوجهی از مبلغش کاسته میشه اگر پونزده میلیون یک کتانی ساده است به پنج میلیون تومان میرسه( فقط مثال).
باقی محصولات هم که مشابه ارجینال ( ORGINAL) نیست فیک(FAKE) نامیده میشوند.
و اما در فشن چه می گذرد؟؛ طرحهای عجیبوغریب و فضایی از پوشیدن بالش گرفته تا غیره و قیمتهای نجومی، کَلکل سلبریتی ها با هم در جشنوارهها و مسابقههای جهانی و سالانه ...
خیلی از طرفداران مد خصوصا خانمها فقط و فقط برای حرفها و چشموهمچشمی و رقابت با دوستان درعین بینیازی به مصرفگرایی رو میزنند!
شاید فکر کنید می گویم اینها دسیسه های شیطانی دشمن است، خیر. شاید همان نباشد اما دست کمی از آن نیست :))) پولش را داری نوش جان لباسی که دوست داری را بپوش اما در عین حال مراقب شست و شوی مغزی و کنترل شدن از بالا هم باش.
چون شما محصول را خریداری نمی کنید بلکه، خودتان محصول هستید( این جمله رو داشته باشید بعدا باهاش کار داریم)
ساده به نظر می آید اما صاحبان قدرت برای تک به تک انتخاب های ما تصمیم کشیده اند و نقشه ها دارند ...
پس در همان برخورد اول به آنچه با استایل شخصی شما و عقاید و تفکرات شما همخوانی ندارد، نه قاطع بگویید. همه چیز پوش نباشید؛ قرار نیست از هر چه تولید شد یکی در کمد داشته باشید!
و آراستگی بهمعنای میلیونی پوشیدن نیست بلکه تمیزی بوی خوش و اتو داشتن کافی است ...
برای من همینکه احساس خوب و راحتی با لباسم داشته باشم احساس خودم بودن داشته باشم کافیه.
به امید روزیکه از بند مسائل سطحی رها بشیم و به مسائل مهمتر بپردازیم.
اینم یک فیلم خیلی قشنگ و تقریبا معروف پیشنهاد میشه: کروئلا
پ.ن: کوچک تر که بودم کلی بازی های مد و استایل در تبلت داشتم و مدل ها را با ظرافت تمام با سلیقه لباس برایشان انتخاب می کردم ... دوران تباهی ... چقدر حس انتخاب میان هزاران لباس و سبک را دوست داشتم... کاش گاهی میشد زندگی را هم بازی کرد ...
خیلی مشتاقم نظر شما را هم درباره مد و فشن و برند و هر چیز مربوط بشنوم :)
مهمترین ملاک های شما در انتخاب لباس چیه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
رونق کسب و کارهای دانش بنیان و داخلی با تصویب 2 طرح مجلس
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستانپردازی با دادهها؛ ارائهی جذابتر و جذب توجه بیشتر
مطلبی دیگر از این انتشارات
"مهمترین برنامه های کسب و کارها در دوران کرونا(بازاریابی در دوران کرونا) چیست؟"