گاهی سرکی بکش به ایوان دلم
چی میشد اگر میشد؟
چه خوب میشد اگه فردا صبح زود که از خواب بیدار میشم یک ایمیل از طرف ازکی گرفته باشم که توش نوشته:
" آیا از انتخاب رشته دانشگاهی خود پشیمان هستید؟ نگران نباشید، با بیمهنامه جدید ما، میتوانید با یک سفر کوتاه با ماشین زمان، همه چیز را دوباره ارزیابی کنید! بله، درست خواندید. ازکی اینجاست تا به شما کمک کند از پسِ انتخابهای زندگیتان بر بیایید. از انتخاب رشته اشتباه گرفته تا خوردن آن بستنی نیمهشب که دقیقا سه کیلو به وزنتان افزود. اما مهمتر از همه، اینکه شما میتوانید دوباره به دوران دانشجویی برگردید و این بار، به جای شیمی که هرگز از آن استفاده نکردید، شاید رشته هنرهای زیبا، نقاشی و یا موسیقی را انتخاب کنید، جایی که واقعاً میتوانید رویاهایتان را دنبال کنید. آن رویای که همیشه تصورش را داشتید، تصور کنید بر روی سن سالن آمفیتئاتر در حال تعظیم به تماشاگران هستید و تماشاگران در حال کف زدن برای شما. "
دوست داشتم این بیمهنامه چطور کار کند؟ اول، مبلغ کوچکی را به عنوان حق بیمه پرداخت کنم. بعد، در صورتی که از تصمیم پشیمان میشدم، فقط کافی بود دکمهای را فشار دهم و بنگ، دوباره در دفتر مشاور تحصیلی نشسته بودم و فرصت داشتم که یک انتخاب جدید انجام دهم.
چه خوب میشد اگر میشد.
حالا دوباره به دانشگاه برمیگشتم. این بار دیگر ترفندهای ترم بالاییها برای دست انداختن را میدانستم و گول آنها را نمیخوردم. آن لباس مسخره را برای روز اول دانشگاه نمیپوشیدم که سوژهی ترم بالاییها شوم. میتوانستم دوباره با همکلاسیهایم سر تاریخ امتحان دعوا کنم. حتی میتوانستم شانس خودم را با گفتن آن جمله به محبوبم امتحان کنم.
"دوستت دارم" شاید او هم آن را تکرار کرد.
آیا این بیمه واقعاً ارزش دارد؟ خوب، تنها چیزی که از دست میدهم، تجربههای خندهدار است که ممکن است فقط برای تعریف کردن در مهمانیها مناسب باشند. یا اینکه تکرار دوبارهی بعضی درسهای عمومی روی مخ باشد.
اما ارزشش را دارد اگر نتیجه در نهایت آن چیزی باشد که من میخواهم. خب کجا را باید امضا کنم، برای داشتن این فرصت عجیب و غریب، برای داشتن یک آغاز جدید.
چه کسی میداند، شاید این بار، تبدیل به آن فرد موفقی شوم که همیشه در موردش به دیگران میگفتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی خیلی کوتاهه
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین نوشته: شعار یا چی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
می نویسم پس هستم !