ارژنگ عزیزم،
ارژنگ جان، دروغ چرا؟ بعضی وقتا حس زندگی میاد توم و دلم میخواد پاشم اتاقم رو مرتب کنم، گلا رو آب بدم، با گربهم بازی کنم، آرایش کنم، از خودم عکس بگیرم، فیلم بگیرم از زندگیم، ورزش کنم، مدیتیشن کنم
ولی ارژنگ عزیزم همهی همهی این ذوق فقط ۳تا۴ ثانیه دووم میاره
فقط و فقط ۳ ثانیه
اونم تو اوج غصه خوردنام میاد و مثل شوک از بدنم رد میشه، یادم میاره زندهام که ناراحتترم میکنه
وقتی نتونی اون حس رو زندگی کنی چه فایده عزیزکم
دلم برات تنگ شده،
دوستدار تو، یکی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشتی بر رمان سووشون _ ۱ _
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای شروع نوشتن باید شل کنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلم گریه میخواست