قبرستان نوشتههای عُریان من.
بازگشت اژدها!
دو سال پیش به پیشنهاد اسماعیل اصلانی، دبیر انجمن نویسندگی ایده، نوشتن در ویرگول را شروع کردم. یک مدتی نوشتم و بعد ولش کردم. مثل همه ی کارهایی که یک روز با دو صد هزار آرزو شروع کرده ام و مدتی بعد دست از انجامش برداشته ام.
دیروز که حساب ویرگولم را دوباره بعد از دو سال راه انداختم، داشتم با یاسین درباره
استمرار صحبت می کردم. اینکه استمرار سخت ترین و بدون لحظه ای تردید مهم ترین بخش به موفقیت نشستن هر مسیری است.
اگر هر روز پنج خط ناچیز بنویسی هزار بار بهتر از این است که هر ده روز یک بار بنویسی و خودت را هم با خزعبلاتی مثل اینها قانع کنی:
- شکل گیری اثر خوب زمان می برد.
- نباید هر چیزی را نوشت
- باید یک نوشته را چندبار ویرایش کرد
بیایید با خودمان صادق باشیم. هیچوقت قرار نیست شاهکاری خلق کنیم، مگر وقتی که دیگر هوش حواسمان به شاهکار خلق کردن نباشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
[تابستانی که خزان شد!..]
مطلبی دیگر از این انتشارات
که هستم و چرا مینویسم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرتگاه مرگ و زندگی