روزمرگیها | نوشتههای پراکنده
به تاخیر نینداز موجود دوپا!
حدودا نه ماه پیش اینجا نوشتم که نوشتن علاجه و می خوام که مستمر نوشتن رو تمرین کنم. و دقیقا بعدش با نوشتن خداحافظی کردم. :))
مصداق بارز اون نصیحت معروف شدم که می گن کاری که می خوای انجام بدی رو به زبون نیار و تعریف نکن وگرنه انجامش نمی دی!
انقدر حرف نگفته زیاده و حوصله بی مقدار و ناچیز که کلمات ترجیح می دن به جای سرازیر شدن از انگشت هام روی کی بورد، اشک بشن و از پشت مژه هام به دنیا بیان. اینم یه راهشه خب!
برای روزمره نویسی و تلنبار نکردن این همه احساسات عجیب تو قلبم و خاطرات جورواجور تو مغزم نیاز به محرک ندارم. خود به خود دارند می تراوند. :)) ولی باشه برای بعد.
پ.ن: من بلاگفا رو گذاشتم کنار چون نمی تونستم از نیم فاصله توش استفاده کنم. ویرگول هم همینه که!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سلام دوباره
مطلبی دیگر از این انتشارات
جرقه فندک
مطلبی دیگر از این انتشارات
آغاز فعالیت ویرگولی