بی عنوان!



چطور اتصال نگاهم را از چشمانت قطع کنم؟

حالی که کوی و برزن سرمای دستان سفید عروس سال را فریاد می‌زنند اما آن دو گوی سرخ، به حرارت و سیاست تابستان و به شور عاشقانه‌ی پاییز و درخشش آسمان بهار، مرا می‌نگرند؟


"عاقلان تو را سرزنش می‌کنند ولی...

تو درگیر برق نگاه یک دیوانه‌ای!"