کمند... دور و بر من پر است از کاغذ های مچاله ای که هر کدام خاطره ای ، دردی ، ناگفته ای دارد و جایش سینه ی سطل کوچکیست که بزرگترین سنگ صبور من است پستهای کمند... در انتشارات سَکّو! سایر پستها در ویرگول کمند... در سَکّو! ۷ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه بی عنوان! هنوز هم میبینمت...بگو دوری چرا؟همانقدر که نگرانم ازت بدم میآید!همانق... کمند... در سَکّو! ۷ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه بی عنوان! چطور اتصال نگاهم را از چشمانت قطع کنم؟ حالی که کوی و برزن سرمای دستان...
کمند... در سَکّو! ۷ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه بی عنوان! هنوز هم میبینمت...بگو دوری چرا؟همانقدر که نگرانم ازت بدم میآید!همانق...
کمند... در سَکّو! ۷ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه بی عنوان! چطور اتصال نگاهم را از چشمانت قطع کنم؟ حالی که کوی و برزن سرمای دستان...