من خود بلای خویشم از خود کجا گریزم !
خودکشی !!
اتفاقی عجیب که در عرض چند ثانیه عملی میشه ....
مخصوصا در این دنیایی که ما داریم زندگی میکنیم فکر کردن به همچین موضوعی خیلی راحته فقط کافیه به اطراف و ماجراهایی که هروز باهاشون سروکله میزنی نگاه کوچیکی بندازی اونوقته که باخودت میگی آیا واقعا زندگی ارزش این همه دوندگی و جنگیدن داره ؟؟
سخته در جامعه ایی که همه به همدیگه انرژی منفی میدن تو خواسته باشی مثبت فکر کنی و روحیه بدی به خودت برای ادامه دادن .
اما کار نشد نداره ... پسری رو میشناسم که قصه و زندگی عجیبی داره در مغازه ایی مشعول به فروشندگی هست ، این مغازه که ازش صحبت میکنم مثل مغازهای عادی که هروز میبینیم نیست دوستان ، در واقع این پسر فروشنده لوازم و نوشیدنی هایی هست تا مردم راحتتر و با درد و رنج کمتری اقدام به خودکشی کنند :)
و متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم کسب و کارش رونق خوبی داره !
حال تصور کن در یک شهر که هروز مراجعه کنندهایی میان پیشت تا ازت بهترین و کارآمدترین وسیله رو برای خودکشی خودش یا قتل یکی از افراد زندگیش رو بخره تو براش از زندگی کردن و لذت بردن حرف بزنی ! درسته اصل اش هم همینه باید مانع اشون بشی اما نه زمانیکه خودت و خانوادت کسب و کار این قضیه رو داری و از فروختن اجناس کسب درآمد میکنی ، اگر بر فرض مثال توام بخوای صحبت کنی و مانع انجام اینکار افراد بشی خانوادت نمیزارن ولی پسرک قصه ما ولکن ماجرا نمیشه و هروز بیشتر از روز قبل انگیزه میگیره بلکه با انرژی و انگیزه خودش بتونه به خانوادش و افراد جامعه کمک کنه
درست زمانیکه کل خانواده بفکر خلق یک وسیله جالب برای خودکشی هستن اون در رویا و دنیای خودش در جست و جو زندگی بهتر و شادتر میگرده و هروز ام که میگذره انرژی و انگیزه اش بیشتر میشه ! اینکه این حال خوب نشئت گرفته از کجاست کسی خبر نداره خانواده سعی میکنن قانع اش کنند تا بلکه مثل خودشون عادی بشه و کارای عجیب غریب نکنه و ذهن و فکرش و بزاره روی اینکار که چجوری میشه بی دردسرتر مرد !؟
اما انرژی و انگیزه و حال خوب پسرک باعث میشه نه تنها خانواده خودش و نجات بده و بلکه مردم شهر و جامعه اشو هم از تاریکی نجات بده و یک شانس تازه برای زندگی کردن بده :)
#کتاب_مغازه_خودکشی #طاقچه #ژان_تولی
مطلبی دیگر از این انتشارات
امروز 16 دی ماه
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامۀ صفرم: آغاز
مطلبی دیگر از این انتشارات
من