خورشید پایدار، ادبیات


به خانه خاطرات بازمیگردیم. جایی که رشته های افکار را با آرایه هایش بافید. جایی که کیمیاگران سخن را دور هم جمع کرد. جایی که مورفین روح بود. خانه ای که همیشگی است. و نه برای من و نه برای توست، بلکه مستقل از ما جاریست. شاید زیبایی های پوچ پیشرفت های امروزی چشمانمان را هرازگاهی به این گوهر ابدی ببندد، اما باز هم سیاره به مدارش بازگشته و به دور خورشیدش میگردد. خورشید بشریت ادبیات است. ادبیاتی که محدود به قید ها نیست. ادبیاتی که از پرستش بی نیاز است. ادبیاتی که بی جواب است به پرسش هایی مانند "کی"، "چه وقت" ، "کجا" و "چرا". ادبیات بی چون و چرا رقم می خورد. ادبیات پاسخی غیر منطقی و قانع کننده برای نیاز های بی پایان ماست. او همان چیزیست که در شاهرگ روح ما جاریست.