مِهربوט نَباشیـב مِهربونا تِکرارے میشَن...!🖤
محفظه ی قلب

نشست ....آرام آرام نفهمیدم!!چگونه بر قلبم نشست؟؟؟اصلا کسی میداند من چگونه عوض شدم ؟؟؟نه انگار کسی نمی داند پس من چه کنم داشتم لبخند واقعی را درک میکردم میفهمیدم اما نمیخواستم بفهمم من را به عشق چه؟؟من نمیدانم عشق چه میوه ای است؟؟اگر برای او کمبزارم چه ؟؟اگر مرا ترکم کند .،آه که انگار وقتی برای فکر کردن ندارم من چگونه میتوانم از او مراقبت کنم من لیاقت او را داشتم؟؟نمیدانم هیچ چیز نمیدانم بگذار در قلبم داشته باشمش در سینه ی خفه شده ام درر بغض گلویم که هیچ وقت کسی همدمش نشد آری شاید اگر در گوشه ای از قلبم داشته باشمش بتوانم به او پاسخی بدهم اما میترسم از همه چی اما میدانی ؟عشق را ترس نیست پس که چه؟؟من اینجا با قلبم تنها با او میمانم پایم را بیرون از قلبم نمیگذارم ته نباید بگذارم بگزار آرام آرام تماشایش کنم🫀
مطلبی دیگر از این انتشارات
من که هستم و اینجا چه می کنم؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اجازه بده خالی شوی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تنهایی۲
راستی نمیدونم چرا پروفایلت رفته رو هوا، فکر کنم مال آپدیت اخیر ویرگول باشه
فقط اون «نه» که بجاش نوشتنی «ته» ، یه لحظه فکر بدی درباره ات کردم🤣😂
خواستم بیام مدرسه پارت کنم