نوشتن هر موقع ناراحتی
قاعدتا برای من این شکلیه که وقتی ناراحتم بیشتر دوست دارم بنویسم، نه صبر کن، بیشتر نه کلا هر موقعی نوشتم خوشحال نبودم، یه چیزی رو مخم بوده برای همین نوشتم تا احساس خالی تر شدن کنم و خیلی هم بدم میاد بعد ها که حالم خوب شده برم ببینم چی نوشتم. انگار اون ادم من نبودم یکی بوده که دوست ندارم حرفاش و بشنوم.
زندگی عجیبه شایدم عجیب نیست من دوست دارم بگم عجیبه که دلیلی پیدا کنم برای درک نکردن و کامل نفهمیدنش.
هم میدونم دارم توی زندگی چی کار میکنم، هم نمیدونم. هم فکر میکنم دارم اشتباه میزنم هم یه موقع هایی به خودم افتخار میکنم.
نمیخوام همه چیو امشب بنویسیم، میخوام به خودم قول بدم فردا شبم برگردم و همین جوری که بقیه رو به داشتن و انجام دادن چالش سی روزه دعوت میکنم، خودمم بهش عمل کنم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دروغی به نام زندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مقصدی ناپیدا
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشک