واژگان مرا به عمق می‌برند

واژگان مرا به عمق می‌برند و این عمق، همان دنیایی است که برای خود می‌سازم.

کافیست قلم را روی کاغذ بگذارم، حالا من یک خالق هستم. به اشیاء زندگی می‌بخشم. انسان‌های جدیدی را به زندگی خود می‌آورم، روی آنها اسم می‌گذارم و پایان هر داستان را هر طور که بخواهم رقم می‌زنم.

در دنیای من شاهنامه از همان ابتدا خوش است، نیچه هرگز نمی‌گرید و فرهاد رخت دامادی بر تن می‌کند. این همان دنیایی است که دوست دارم در آن زندگی کنم. همان سرزمین عجایبی که در آن خبری از آلیس نیست و دوستانم درش به سر می‌برند.

دنیایم را روی کاغذ می‌آورم و در جایی ثبت می‌کنم تا روزی که دیگر نباشم. آنگاه این واژگان هستند که مرا به دیگران معرفی می‌کنند، به همان شکل و همان دنیایی که خود خلق کرده‌ام.