جاندار بی جان·۲ ماه پیشگلایه نامه-نه وقنی بزرگتر بینمون نباشه نمیشه .اون سری که با کیانوش رفتیم...حرفم را قطع میکنم. یا بهتر است بگویم اصلاح میکنم .-خدابیامرز کیانوش که من…
جاندار بی جان·۱ سال پیشده سالم که بودده سالم که بود ،سعی میکردم با دایی صحبت کنم .دایی ساکت بود و حرف نمیزد ،فقط سرش را تکان میداد . یادم است با دختر خاله ام گفته بودیم هرکی ب…
جاندار بی جان·۱ سال پیشخسته ام ....خسته ام از رنجی که از من نیست...خسته ام از این همه مسئولیت.از اینکه باید حواسم به برنامه هایم و درس هایم باشد و در عین حال بقیه را هم قانع…
جاندار بی جان·۱ سال پیشکیسه کشیدن مغزچند وقتی بود حسرت یک گریه به دلم مانده بود اشکهایم خشک نشده بودند فقط نمیخواستند به دنیا بیایند آنها هم فهمیده بودند ایندنیا جای قشنگی نی…
جاندار بی جان·۱ سال پیشاین نوشته بدتر بود یا امروزم؟این نوشته بدتر بود یا امروزم؟امروز خیلی اوضاعم خوب نبود به هم ریخته بودم .از خستگی بود .منی که عادت ندارم دو روز پشت سر هم رفتم فوتسال.خست…
جاندار بی جان·۱ سال پیشگاهی وقت هاگاهی وقت ها...گاهی وقت ها آدم دوست داره ،یکی بهش زنگ بزنه و بگه :هیچی کار خاصی نداشتم .فقط خواستم صداتو بشنوم .این ها رو بگه بدون ترس از ای…
جاندار بی جان·۱ سال پیشدودکشبابا که رفت با خود سیاهی موهای مامان را هم برد .از مشکی شب به سفید برفی رفته .دوروغ نگویم رنگ و روی خودش هم رفته .صورتش مثل درخت گردوی بی ب…
جاندار بی جان·۱ سال پیشدل که عیب ندارد،خدا کند غرورمان نشکنددل که عیب ندارد ،خدا کند غرورمان نشکند.آفتاب رنگ پریده بود، سایهها رفته رفته قد میکشیدند ،بچه موجها دنبال هم میکردند و روی هم میافتادن…
جاندار بی جان·۱ سال پیشیک روزی چوپان میشوم🙂یک روزی چوپان می شوم یک روزی که از نظر ذهنی آسوده شوم، یک روزی که برسم ،آن وقت است که دست از سر خودم برمیدارم ،میروم جلوی آینه و…
جاندار بی جاندرسَکّو!·۱ سال پیشمرد کلید دار-بابایی ممنون که قبول کردی با هم خونه عزیز رو گچ کنیم.-همین که خوشحالی برای من کافیه پسرم.دوباره نگاهم را دادم به جاده.من خیلی از گچکاری…