وبلاگ نویسی

الآن که دارم این پست رو می نویسم، با الهه توی اتاق سایت خوابگاهم. برای درس خوندن اومدیم ولی من نشستم پشت سیستم بدون اینکه برای درس خوندن نیازی بهش داشته باشم. هر وقت کیبورد می بینم دلم میخواد که بنویسم. از تق تق دکمه های کیبورد خوشم میاد، از کیبورد های لمسی مثل همین کیبورد های گوشی متنفرم. به نظرم باید دکمه های کیبورد با فشار انگشتات بره پایین و تق تق صدا بده. حتی از صدای مصنوعی کیبورد گوشی هم متنفرم.

تا اونجایی که یادمه از تایپ کردم لذت میبرم. مطمئنم اگه تو اون دوره ای بودم که با دستگه تایپ می نوشتن من یکی از همون آدمایی بودم که پشت اون دستگاه می نشست.

قرار نبود بیام از علاقه ام نسبت به کیبورد و اجدادش بگم. میخواستم بیام بگم که من چقدر از "وبلاگ نویسی"خوشم میاد. وبلاگ نویسی رو از راهنمایی شرع کرده بودم؛ یادمه معلم ادبیاتم باعث شده بود که وبلاگ نویسی رو شروع کنم. به نظرم خیلی کار جذابی بود و هنوز هم هست. اینکه بیای بنویسی و یه آدمی که مایلها ازت دوره بیاد حرفاتو بخونه و راجع بهشون نظر بده خیلی باحاله.

هنوز هم از وبلاگ نویسی خوشم میاد، به دور از فضاهای مجازی ای که این روزا پر از مخاطبای رنگارنگ و نقاب زنه، تو میای و از هر چی که میخوای می نویسی و آدمایی شاید با منطق بهتر و شبیه تر به تو حرفاتو می خونن.

سکوت _ شونزده / دی / صفر یک