دست نویس های دانشجومعلمی ازدیارجنوب اینجایه معلم چپ دست گاهی وقتا موتورنوشتنش فعال میشه ومینویسه :)
وقت بودن
تو زندگی هرکدوم از آدما:
یه وقتایی هست که اسمش «وقتِ بودنه»!!!
یعنی بپرسه چطوری،به یادت باشه،احوالی بپرسه حتی اگه کاری نکنه...
اگه اون آدمِ زندگیمون وقتی که باید میبود، نبود دیگه نمیشه روش حساب کرد!!!
اون لحظه باید درِ احساستو روش ببندی،ابر تنهایی هاتو ، غماتو ، درداتوبذاری رو دوشِ خودت...:)))
چقدر آدم تو زندگی من جویای احوال هستند!
یک یادو نفر فقط،یکنفره که این روز ها معرفت خودشو نشون میده و به یاد آدم های اطرافش هست علیرغم مشکلات شخصی خودش!
وظیفه اش نیست ولی یادشه:))
گله نیست توقع هم نیست من درک میکنم ولی اگه نمینوشتم غصه ایی و سنگینی روی دوشم میموند...
مطلبی دیگر از این انتشارات
از خواندن خسته شدهایم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشک
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیداری