جایگاه زن در تاریخ(2)

«آیا تقسیم انسان ها به زن و مرد، همانند نظام نژادی آمریکا محصول تخیل است یا یک تقسیم بندی طبیعی بر اساس ریشه های عمیق زیستی؟»

قبل از پاسخ به این سوال بهتره با دو مفهوم جنس و جنسیت آشنا بشیم که تفاوت های عمیقی باهم دارند:

به طور کلی جنس (sex)، مجموعه‌ای از صفات بیولوژیک است و جنسیت (gender)، مجموعه‌ای از صفات اکتسابی، فرهنگی، روان‌شناختی و اجتماعی.

مفهوم جنس مربوط به آرایش بیولوژیکی بدن است و شامل اندام‌های جنسی و تولیدمثلی فرد می‌شود. تفاوت بیولوژیکی، نقش اصلی را در تفاوت جنس‌ها بازی می‌کند؛ هورمون‌ها، کروموزوم‌ها و اندام‌های داخلی و خارجی جنسی.
جنسیت شامل نقش‌های اجتماعی و رفتارهایی است که فرهنگ و جامعه برای جنس ها قائل می‌شود. این نقش‌ها دامنه انتظارات رفتاری از جنس‌های (مرد و زن) را مشخص می‌کند.

پس با این تفاسیر میشه گفت؛کلیشه‌های جنسیتی منجر می‌شود به جنسی‌سازی مشاغل، فرودستی زنان، کم‌ارزش نشان دادن کار زنان، نسبت دادن خانه‌داری و مادری و مهربانی و ملزومات مادر بودن به زنان و نسبت دادن قوی بودن، باهوش بودن و ملزومات قدرتمند بودن به مردان. البته که میتوان این کلیشه های جنسیتی رو به دو دسته مدرن و قدیمی تقسیم کرد.ه

نگامی که ما زن و مرد را دو موجود مجزا در نظر می‌گیریم و سعادت فردی آنها مد نظر ما قرار دارد و جامعه را متشکل از افراد، یعنی زن و مرد می‌دانیم، طبیعتا تمام کلیشه‌های جنسیتی (که به تبع آن، انتظار ما از جایگاه زن و مرد متفاوت می‌شود) غیر قابل قبول و ناعادلانه است؛ یعنی زن باید بتواند به‌اندازه‌ی مرد در جامعه حضور داشته باشد، به‌اندازه‌ی مرد بتواند مادر و خانه‌دار نباشد ( یعنی مرد هم به یک اندازه در تربیت و کارهای خانه حضور داشته باشد) و به‌اندازه‌ی مرد بتواند در مشاغل مختلف موجود، فعال باشد.

پس به طور جزئی و اندک با مفهوم جنس و جنسیت و کلیشه جنسیتی هم آشنا شدیم، حال می پردازیم به سوال اصلی:

اگر به نظر شما این تقسیم بندی طبیعی هست آیا میتوانید توضیح بدهید که زیست شناختی هم برای برتری به مردان نسبت به زن وجود دارد؟

برخی از تمایزات فرهنگی و قانونی و حتی سیاسی میان مردان و زنان در دوره باستان و قرون وسطی، بازتاب تفاوت های آشکار زیستی میان دو جنس هست.بارداری همیشه وظیفه زنان بوده و هست اما در آتن دموکراتیک و پیش از ظهور مسیح، هر فردی که دارای رحم بود( زنان) فاقد جایگاه قانونی مستقل و حضور در مجامع عمومی بود؛ همچنین نمی توانست قاضی شود و فقط در موارد خاص و استثنایی حق برخورداری از آموزش مناسب یا شرکت در فعالیت های اجتماعیريال اقتصادی و بحث های فلسفی داشت.

آیا وجود تنها رحم و تخمدان فرد را برای چنین فعالیت های ناتوان می ساخت؟ مسلم هست که آتنی های باستان بدین گونه فکر می کردند اما آتن امروز با این تفکر غلط مخالف است.امروز زنان در آتن، از حق رای، برخورداری از مشاغل دولتی، سخنران بودن و دانشگاه رفتن برخوردارند.

نکته مهم و قابل تعقل این هست که وجود زهدان در این افراد مانعی نشده و تمامی این فعالیت ها را به خوبی مردان نیز انجام می دهند.

بی معنا خواهد بود اگر بگوییم که کار طبیعی زنان، فرزند آوری است. اغلب قوانین و هنجارها و حقوق ها و افکار و وظایفی که مردانگی و زنانگی رو تعیین می کنند، بازتاب تخیلات انسانی هستند نه واقعیت های زیستی.
"دکتر یووال نوح هراری





اگر زن بودن را در دو قالب مجزا بررسی کنیم خواهیم داشت:

مونث=یک مقوله زیستی:

  1. دارای کروموزوم های XX
  2. داری رحم
  3. داری تخمدان
  4. تسترون اندک
  5. استروژن زیاد

زن=یک مقوله فرهنگی:

  1. حق رای دادن باید داشته باشد.
  2. توانایی قاضی شدن، وکیل شدن، راننده شدن، مادر شدن و... دارد.
  3. می تواند مشاغل دولتی داشته باشد.
  4. باید از حق تصمیم گیری برای ازدواج خودش، برخوردار باشد.
  5. باید حق برخوداری از سواد و دانش ها را داشته باشد.



پست قبلی ام مرتبط با همین موضوع


پ.نوشت: این پست ادامه دار خواهد بود و از شما تقاضا میشود، پست های بعدی مربوط به آن را نیز مطالعه کنید.