ضعیف کشی

سه ماه دیگر به پایان سال مانده. همیشه نزدیک پایان سال، زندگی ام را بررسی می کنم و واژه ای که شبیه زندگی ام هست را انتخاب میکنم. امروز در اولین روز زمستان، به این کلمه رسیدم: ضعیف کشی.

ما در این جهان، عادت به ضعیف کشی داریم. به علت اینکه انسانیت کمتر در این روزها به چشم می‌خورد.

شاید از خودم بپرسم : چرا واژه ضعیف کشی شبیه زندگی ات هست...

من یک زنم. زنی که از درون قوی است ولی از بیرون ضعیف به نظرمی رسد. آدم های کوته فکر،ظاهر امور را می بینند. جوهر زن، قوی است.هرچند که در ظاهر ضعیف و لطیف به نظر برسد.

زن، مظهر آفرینش است. زن مسئول تربیت است. زن اگر نباشد مردان پرورش پیدا نمیکنند.

به دور از تعصب بگویم: زن اگر نباشد، مرد نمی تواند قد علم کند.

مردان شجاع سرزمینم، زیر سایه یک زن قوی و شجاع تربیت شده اند...

من به زن بودن خودم افتخار میکنم.

حالا چه ربطی به ضعیف کشی داشت؟!

ربطش این بود که زن خودش را ضعیف می پندارد. زن اگر اراده کند، تمام مردهای کوته فکر را به خاکستر تبدیل می کند. باور ذهنی اشتباه اگه تبدیل به باور اساسی باشه، همه چیز را از بین می برد.

زن، مظهر آفرینش است. زن،نماینده خداوند روی زمین است.

زمانی که مسئله زن و زنانگی، مرد و مردانگی روشن نشود، مسئله ضعیف کشی ادامه خواهد داشت.

زیرا اگر حال زنان خوب باشد، حال همه خوب است.