من سئوکار، طراح سایت و مربی شنا هستم. عاشق پیانو زدن هستم.
پریود دوم زن در یک ماه از استرس!
"به دستور سازمان سنجش کشور، مورخ ۲۱ دی ماه ۱۴۰۱ تمام آزمونهای آیلتس در سراسر کشور از اسفندماه تا اطلاع ثانوی برگزار نخواهد شد."
این خبرو دیدم و قلبم شروع کردن به تند تند زدن. خیلی اعصابم ریخت بهم. گفتم یاسمین تو همیشه آرزو داشتی که آزمون آیلتس رو بدی و بری از اینجا و دنبال هدفات باشی. حالا اگر بخوام رفتن از ایران هم ملاکم نباشه دلم میخواست اون سطح زبانم حتما به آیلتس برسه. سازمان سنجش اعلام کرد که دیگه آزمون آیلتس برگزار نمیشه. استاد قبلی زبانم گفت یاسمین سریع ثبت نام کن بعدش باید بری ترکیه و ارمنستان که آیلتس بدی که خودت میدونی باید دو برابر هزینه کنی و اونجا هم یکم هرج و مرجه واسه این قضیه.
منم دیدم که واقعا از بس هزینه هاش الان برنمیام و اصلنم مرخصی نمیتونم بگیرم و توی اوج کاریم بود. تصمیم گرفتم که حتما آزمون آیلتس رو شرکت کنم. 21 دی آخرای ماه میشد و من اندازه 6 میلیون توی کارتم نداشتم و مجبور بودم که یکم صبر کنم و یه پولی جور کنم.
تا وقتی اومدم پول رو جور کنم دیدم تموم ظرفیت ها تکمیل شدن و دیگه نمیتونم ثبت نام کنم. هیچی دیگه گفتم خب یاسمین تموم شد دیگه. به یکی از آرزوهات نرسیدی و حداقل برای اینکه بخوای بری ترکیه باید یک سالی صبر کنی شایدم بیشتر. چند روزی ناراحت بودم و انگیزه نداشتم. چون من همیشه با هدفام، آرزوهام و رسیدن به اونا زندم و زندگی میکنم. زندگی رو بدون هدف، هیجان و آرزو نمیخوام. اگر روزی اینطور بشه مطمئن باش که یاسمین مرده!
الان فقط 6 تومن آیلتس تو کارت بود ولی ظرفیتی نمونده بود که من آیلتس ثبت نام کنم.گذشت و شد 6 اسفند و استادم بهم زنگ زد و گفت یاسمین سریع برو توی سایت ایرسافام و چندتایی ظرفیت خالی کرده ولی برای آیلتس کامپیوتر ولی طوری نیست و تو ثبت نام کن چون دیگه فرصت نداری.
من که از خوشحالی بال درآورده بودم رفتم سریع CDIELTSرو برای روز 28 اسفند ثبت نام کردم. خب حالا من مونده بودم و سه هفته تا آخرین آیلتس زندگیم (حداقل تا یک سال). راستشو بخواین اصلا نه تا حالا تست آیلتس زده بودم و نه تاحالا اونجوری خونده بودم که بخوام برای امتحان آماده بشم. گفتم یاسمین باید این سه هفته حسابی بخونی، تفریحاتتو کم کن، سرکار میری ولی اشکالی نداره صبح ها ساعت 6 بلند شو و تست بزن. عصرها هم که از سرکار میای باید بخونی وگرنه نمیرسی!
شروع کردم به لغت خوندن و تست های کمبریج آیلتس زدن، حتی سعی میکردم که فیلمای انگلیسی زبان ببینم قبل از خواب و صبح ها ساعت 6 بلند میشدم که تست بزنم. همزمان رایتینگ هم مینوشتم که یاد بگیرم. استرس و اضطراب تمام وجودمو گرفته بود. خیلی داشت بهم فشار میومد از اون طرفم نمیتونستم ازش دست بکشم چون آرزوم بود.
این مدت چون درس میخوندم شروع کرده بودم به زیاده خوری همش فست فود، همش پیتزا، همش شیرینی. سعی میکردم با خوردن این چیزا ذهنمو آروم کنم و از اون طرفم انرژی داشته باشم برای ادامه خوندن. با هیچکسم نمیتونستم راجب آزمونم بگم چون میدونستم قراره برم گند بزنم و نهایت نمره خیلی خوبی که بخوام بگیرم، 5 هست.
28 ام شد و من رفتم سرآزمون، اولین بار بود که میخواستم آزمون کامپیوتری آیلتس رو بدم خداییش سخت بود چون همیشه عادت داشتم که با مداد و کاغذ تست بزنم و کاغذ همیشه توی دستم بود. ولی با کامپیوتر فقط و فقط باید چشمام یاری می کردند که جواب درست تست ها رو ببینم.
3 مهارت رو امتحان دادم. مهارت چهارم که speaking بود هم یه آقای native ازم امتحان گرفت. خیلی قشنگ صحبت می کرد من محو سوال پرسیدنش شده بودم اما خداییش من هم هرچی پرسید رو جواب دادم. امتحانم تموم شد و من رفتم ترمینال آرژانتین که یه اتوبوس بگیرم به سمت اصفهان.
انقدر خسته بودم و استرس درونم بود که فقط میخواستم به اصفهان برگردم. روی صندلی اتوبوس نشستم و یهو یه درد شدیدی توی پهلو و دلم احساس کردم. گفتم خدایا من به اندازه کافی استرس کشیدم، این درد برای چیه دیگه!!
با خودم فکر کردم این ماه هم که پریود شده بودم پس این درد دیگه چیه!! اتوبوس وسط راه ایستاد و من رفتم دستشویی و دیدم بلهههه....پریود شده بودم. قبلا از یکی شنیده بودم که اگر استرس زیادی بکشی و یه فشاری توی زندگی بهت وارد شه ممکنه توی ماه دو بار پریود بشی.
خب یه بارش زیاد بود...حالا دومین بارش رو کجای دلم بگذارم. من که امتحانم تموم شده بود و یکمی از استرسم کم تر شده بود. حالا باید با درد زیادی مسیر تهران تا اصفهان رو تحمل می کردم.
بله آقایون ما خانوم ها ممکنه از استرس، ترس زیاد و یا فشاری که توی زندگی بهمون وارد میشه برای بار دوم هم پریود شیم. علاوه بر اینکه من شب میرسیدم اصفهان باید صبح فرداشم میرفتم سرکار.
هیچی دیگه بی حال روی صندلی اتوبوس افتاده بودم و دستمو به دلم گرفته بودم و آهنگ lady in red از Chris de Burgh رو گوش میدادم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مجازات مرد متجاوز
مطلبی دیگر از این انتشارات
ریاضیدان زن یا ریاضیدان؟ (چگونه با تبعیض جنسیتی برخورد کنیم؟)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاییز آمد، هدیه خوبی برای فمینیستها