به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
ترکیب مارک منسن و آلن دوباتن: چه شود!
میگویند تفریحی حشیش و هویج با هم میچسبد! من که نکشیدهام فقط شنیدهام برای تنوع خوب است. من یک جور دیگر اهل ترکیبهای جدید و جذاب هستم. آن زمان که مخلوطکن داشتم صبحها معجون درست میکردم با چندتا خرما، موز، قائوت (قُوَتوی کرمانی)، هفت هشت تا پسته، چند تا بادام، اگر بادام زمینی هم لب دست باشد که چه بهتر! حالا یا با شیر یا با آب فرقی نمیکند. دو لیوان ازین معجون روزتان را میسازد! حالا که زندگی سادهتری دارم هر روز صبح یک لیوان آبجو خوری چای سبز و چارتخم درست میکنم، با عسل؛ حس درجه یکی دارد.
این حرفهای خوشمزه را زدم که بگویم ترکیب بعضی چیزها حس بهتری میدهد. یکی از همین ترکیبهای درجه یک روزگار ترکیب کتاب هنر ظریف بیخیالی از مارک منسن و خودشناسی آلن دوباتن است. این روزها که به طور اتفاقی با هم میخواندمشان فهمیدم چقدر این دو با هم جفت و جورند!
هنر ظریف بیخیالی که با اسم افدارش توجهها را جلب کرد، نگاه جالبی دارد به یک زندگی خوب؛ به زندگی رها از قید و بند سنتهایی که روی هم سوار شده و دیگر حالا در زندگی مدرن کاربرد ندارند. در مورد قید و بندهای مدرن هم صحبت میکند. کلا کتاب میخواهد ما را به یک وارستگی برساند که آنچه واقعا اهمیت دارد را ببینیم. این حرف تازهای نیست؛ عارفان و سوفیمسلکان ایرانی هم در ستایش وارستگی سخنها گفتهاند. هنر مارک منسن تازگی کلامش است. زبانش سادهتر و قابل درکتر است. دستهبندی درجه یکی هم دارد؛ دقیقا با زندگی و تفکرات مدرن همخوانی بالایی دارد.
کتاب هنر ظریف بیخیالی میخواهد از بیرون به درون برسد؛ با تغییر و تحولاتی که پیرامون ما رخ میدهد شروع میکند و قدم به قدم به روح و روان ما نزدیک میشود. کتاب خودشناسی دوباتن مستقیم و بیمقدمه از روح و روان شروع میکند و پیش میرود. متن کتاب در عین سادگی، تامل بیشتری طلب میکند. به نظرم اگر دو کتاب را در ادامه یا شاید با هم بخوانید، به نتیجه جالبی برسید. به نظرم شاید بشود کتابهای دیگرشان را هم با هم ترکیب کرد؛ مثلا «عشق کافی نیست» مارک منسن را با «جستارهایی در باب عشق».
نتیجه این ترکیبها همیشه معلوم نیست. شاید بپسندید؛ شاید هم نه! فرد به فرد حس و نتیجهاش فرق دارد. مثل همان معجون که یکی میخورد جان میگیرد، یکی میخورد و توی صورتش سه تا جوش بزرگ، سبز میشود که تا عمر دارد دیگر سراغ چنین معجونهای گرمی نرود.
اگر خوانید، تجربهتان را بنویسید. بگویید. اصلا بگویید شما چه ترکیباتی میزنید :)
دو سه تا عکس ببینید از فرودگاهی در لندن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
مطالعه در ایستگاه مترو لیورپول
مطلبی دیگر از این انتشارات
دگرگونی، معروفترین رمانِ میشل بوتور
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلتنگی و نوستالژی