به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
دگرگونی، معروفترین رمانِ میشل بوتور
دگرگونی داستانی سرراست دارد. دگرگونی قصه مرد میانسالیست که خانه و زن و فرزندانش در پاریس هستند، اما او معشوقهای در رُم دارد و میرود که معشوقه رُمی را برای همیشه به پاریس بیاورد. در این قطار درجه سه، مردی به دودلیهای خود در انتخاب میان دو زن و دو شهر میاندیشد.
همراه با حركت قطار از هرآنچه در پیش چشمش، در اندیشهاش و در حافظهاش میگذرد سخن میگوید. در طول مسیر، گذشته، حال و آینده همچون پارههایی پراکنده به یاد میآیند و دست آخر از این یادآوری تردید و تحولی در او پدید میآید، چرا که حقیقتی تازه را کشف میکند.
سفر به ذهن مرد
در زندگی مرد مسالههای حل نشده و گرههای کور زیادی وجود دارند. در این سفر او میخواهد پوست بیاندازد و با اطمینان به زندگی جدید پا میگذارد. داستان در قطار میگذرد یا بهتر بگویم ما در ذهن مرد در سفریم. فضاسازی بوتور بینظیر بود. جوری صحنهسازی کرده بود که مرا به حالت روحی روانی مرد نزدیک میکرد. از اواسط داستان، من هم سوار قطار شدم و تردیدهایم را سفر میکردم. استفاده از روایت دوم شخص تاثیر این صحنهسازی را بیشتر کرده بود.
نكته در خور توجه اینكه شخصیت اصلی داستان این مرد نیست بلكه شمایید كه در این قطار درجه سه نشستهاید و زندگی خود را مرور میكنید.
روایت دوم شخص
دوم شخص روایت عجیبی دارد. من تقریبا به اتفاق اول شخص روایت میکنم. دوم شخص حالت امری یا فرمایشی دارد اما در کشاکش رمان «دگرگونی» کم کم به غیرعادی بودن روایت دوم شخص خو گرفتم. پس تمرین خوبی برای این جور نوشتن و خواندن هم میشود.
به كارگیری این شیوه، یعنی روایت دومشخص، رابطهای چند وجهی میان نویسنده- خواننده و شخصیت داستان برقرار میكند كه در آن خواننده میان همذات پنداری خود با نویسنده و قهرمان داستان در نوسان است.
فیلم
خبر خوش آن که در سال ۱۹۷۰ فیلم «دگرگونی» ساخته شده.
چند سال پیش در موضوع سریال ایرانی میوه ممنوعه (حسن فتحی، علی نصیریان و هانیه توسلی) همین بود.
شما جای مرد بودید کدام را انتخاب میکردید؟ معشوق زیبا و جوان را یا همسر وفادار و بچهها را؟ هیجان و عشق را ترجیه میدادید یا ثبات و وفاداری را؟ اگر کسی در میانسالی به سمت شور، هیجان و عشق حرکت کند شجاعت به خرج داده یا حماقت؟
در مورد نویسنده: میشل بوتور
میشل بوتور، از برجستهترین نمایندگان «رمان نو» فرانسه، از جمله نویسندگان است كه نحوه نگرش به رمان را تغییر داد. آثار او، به ویژه " دگرگونی" از شاخصترین نمونههای این دیدگاه تازه است. بوتور با فاصله گرفتن از روایت سنتی داستان رمانی تازه و مبتكرانه خلق كرده كه در عین حال روشن، روان، معتدل و به دور از پیچیدگیهای معمول " رمان نو" است.
ترجمه مهستی بحرینی روان و گیرا بود. دست مریزاد
بعد از مطالعه سری هم به مصاحبه میشل بزنید. ازین پیرمرد خوشم میآید. مثل خیلی از فرانسویها روحیه عجیبی دارد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرنوبیل - بلایی به نام انسان
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو ترسیدی بابا (فکر کنم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
مطالعه در ایستگاه مترو لیورپول