مستی

مستی ام را بغل کردم آه آمد
حال بد ، خراب و تنگنا آمد
گویند در مستی هرچه آید
حرف دل است
نه عقلو منطقی که داری بیاید
حرف دل بر قلمم سوار آمد
یک مشت حرف زارو تار آمد
جوابه مهربانی ها ، خار آمد
گویند ایزد در دجله ات جواب آرد
ندیدم جوابه دجله را ، جز مار آمد
اخر این حرف ها مداوم
ای کاشو ای کاشو ای کاش آمد