شاهرخ خیرخواه زاده۱۳آبان۱۳۵۷ازشهررشت،فارغ تحصیل مهندسی شیمی،نویسنده رمان مقاله وآرایه های ادبی
اخرین جشن
《آخرین جشن》
امشب،
جهان لباس سیاهش را اتو کرده
و بر گردنِ خاموشِ ماه
گردنبندی از درد آویخته است.
در اتاقی پر از بخار و دعا
قدیسانِ خسته
شعر مینوشند به یادِ مسیح،
و خدا
روی صندلیِ خالی
آه میکشد.
شعلهها میرقصند،
اما بادِ سرد
راسهایشان را میچکاند.
شبپرهها آواز غریبی میخوانند،
و من،
در مردابِ نیلوفرها،
چهرهام را گم کردهام.
اشباح خندیدند،
نه از شادی،
از عادتِ بودن.
طنابِ دار
مثل نافی میان کابوس و بیداری تکان میخورد.
و من میدانم،
این مهمانیِ بیپایانِ شب
آخرین جشنِ زمین است—
تا صبحی که هرگز
طلوع نکند.
#شاهرخ_خیرخواه

#شاهرخ_خيرخواه
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیرق ناگفته
مطلبی دیگر از این انتشارات
اختیار_اراده_سرنوشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
خدا جهان را شخم می زند