شاهرخ خیرخواه زاده۱۳آبان۱۳۵۷ازشهررشت،فارغ تحصیل مهندسی شیمی،نویسنده رمان مقاله وآرایه های ادبی
انقلاب عشق
《انقلاب عشق》
معشوقِ من...
در قفسِ داغِ قلبت نفس میکشم
مثل مردی سقوطکرده در آغوشِ رگهایت
که میخواهد با هر طپش، دوباره زاده شود.
آزادم، اما آزادیام از جنسِ بند است
از جنسِ بوسهایست که پنهان بر آتشِ خیال ریختهام.
قاضیِ عشق، حکمِ ابد داده
و من، آرامشِ خود را در زنجیرِ تو یافتهام.
گاهی در خواب،
پروانهای میشوم بر شعلهی چشمانت
اشکم دوات است
و شعر، ادامهی ریزشِ من بر نامت.
کوچه خالیست،
درختان در باد میرقصند،
و من در تنهاییِ تو حیرانم.
شب میرسد … و من خاموش.
در وهمِ بوسههایت، جهان دوباره زنده میشود
غروب از آسمان گریخته
جمعه از تقویم پاک شده
و خدا،
در انتهای افق،
به تماشای عشق نشسته است.
زمستانت بهاری باد،
که در من انقلابی شکفته است—
زنده بادا،
زنده باد.
#شاهرخ_خیرخواه

#شاهرخ_خيرخواه
مطلبی دیگر از این انتشارات
فاحشه فرانسوی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نور باله می رقصد
مطلبی دیگر از این انتشارات
ختم غائله