شاهرخ خیرخواه زاده۱۳آبان۱۳۵۷ازشهررشت،فارغ تحصیل مهندسی شیمی،نویسنده رمان مقاله وآرایه های ادبی
اگر حوا فوت کند
#اگر_حوا_فوت_کند
کسی به فکر آدم ها نیست
کسی به فکر کودک ها نیست
کسی نمیخواهد
باور کند که دنیا دارد میمیرد
که قلب دنیا در زیر چکمه های جنگ ورم کرده است،
که خاطره دنیا دارد آرام آرام
از سبز تهی میشود
و حس دنیا انگار
مثل جزیره است که در انزوای آفرینش پوسیدهست.
جنگل تنهاست
درخت خانه ی ما
در انتظار یک قطره باران است
ساقه هایش کهیر زده است
و آسمان شهر ما از ابر خالیست.
شاخه های کوچک بیتجربه
از ارتفاع درختان می ترسند
میمیرند
و خاک میشوند.
و از دریچه کبود آسمان ماه سرفه میکند.
درخت خانهی ما تنهاست .
حوا میگوید:
" از من نپرسید آدم کجاست!
آدم سالهاست که گم شده است.
او به ناکجایی رفته است که ازآن بی خبرم
من مادرم
من میهنم
من خاکم
من خسته ام. من خسته ام.
حوا در کویری رو به حاجات ،
یا نماز میخواند
یا متوسل به قاضی الحاجات است.
و رو به قاب غبارگرفته آدم میگوید:
" لعنت به هرچی ساقه گندم وسیب سرخ.
وقتی که تو نباشی
چه فرق میکند که این گندمزار ها چقدر طلایی اند
چه فرق دارد!
من شیرین ترین سیب را با تو گاز زده ام.
برای من همان یک سیب کافیست."
حوا تمام عمرش
از دوزخ ترسیده است
حوا همیشه در ته هر چیزی
پی توبه میگشت!.
فکر میکند که همین ساقه گندم
آن سیب سرخ
دنیا را ازگناه آکنده است!.
حوا تمام عمر درحال توبه کردن است
اگر فوت کند
قسم میخورم همه در عزایش دق میکنیم،
فوت میکند با همه برادرها
فوت می کند با همه خواهرها
فوت میکند با تصویر یک آدم
حوا همه عمر
در انتظار منجی بود
که شاید دوباره این باغ
پراز درختان سیب بشود.
آدمها به قبرستان میگویند دنیا!
آدما به جنگ_به اعدام_به خونریزی میخندند!
و با جنازهها سلفی میگیرند..
آاااه
اگر حوا فوت کند من هم دق میکنم.
#شاهرخ_خیرخواه۱۴۰۳_۷_۱۶
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی بیدارم
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان کوتاه؛سفیدرود
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگفتمت