خواب های سنگین

آمده‌ایم

از خواب‌های سنگین اساطیر،

از کوچه‌های همهمه‌ی تاریخ،

با کوله‌باری از خاکِ فراموشی.

آمده‌ایم

که شاید در زیرِ درختی نشانه‌ای بیابیم،

که بفهمیم چرا

ریشه‌ی یک گل

از خون جهان سرخ‌تر است.

آمده‌ایم

با جام‌هایی از وهم،

با چشمانی که آب مقدس را

در تنگ بلور می‌جویند

و هنوز نمی‌دانند

که خدا در نفسِ بی‌نامِ نسیم است.

آمده‌ایم

تا در چشمی زلال شویم،

نه داور مسیح باشیم

نه تازیانه‌ی یهودا.

آمده‌ایم

که اگر نتوانستیم عشق را موعظه کنیم،

دست‌کم باران را بفهمیم.

آمده‌ایم

تا زن‌هایمان از مهر بگویند،

و نه از ترس

کودکان‌مان

در سایه‌ی درختان بی‌ترس بدوند.

آمده‌ایم

که شاید بفروشیم عقل را به سکوت،

بخریم اندکی روشنایی

از نگاه کبوتری در باد.

آمده‌ایم

تا از غبار اسطوره برخیزیم

و چون برگ،

در نوری بی‌نام

بی‌آن‌که ناکام شویم،

فرو بیفتیم.

#شاهرخ_خیرخواه

شاهرخ خیرخواه
شاهرخ خیرخواه

#شاهرخ_خیرخواه