رعیت

#رعیت

رعیت‌ها را دیدم،

در صفی دراز،

که نان را با سایه اربابان تقسیم می‌کردند.

آنان، در رؤیای تاجی طلایی،

زنجیر را بوسیدند...

و هنگامی که اربابشان گریخت،

بر دوش خویش، تصویر او را حمل کردند!

اربابان آمدند و رفتند،

اما زانوهای رعیت

همیشه در حال خم شدن بود.

و من دانستم —

رعیتی ارباب می‌شود،

که روزی از خم شدن

خسته شود...

و برای فردای خود،

هیچ اربابی نیافریند.

#شاهرخ_خيرخواه