«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش!(پنج: الهام)
سلام شیخ!
سلام حیف نون عزیز، خوبی؟
مُرید شما هستم، پس خوب هستم!
درود بر تو. تا باد چنین مریدانی بادا!
گویا با من کاری داشتید؟
آری. آری. مرا با تو کاریست. امّا نمیدانم چگونه بگویم؟
راحت باشید. هیچ آداب و ترتیبی مجویید، هر چه دل تنگت می خواهد بگویید!
تو که غریبه نیستی. چند وقتیست در این فکر فرو رفتهایم که چرا چیزی به ما الهام نمیشود؟!
شیخ عزیز برای اینکه چیزی به شما الهام شود، همچون خیلی از اساتید دیگر، باید بروید سراغ فرشتهی الهام یا منبع الهام؟
فرشتهی الهام چیست؟ از فرشتهی الهام برایمان بگو!
فرشتهی الهام معمولاً دختر یا زنی زیبا و خوش سخن است که تا دلتان بخواهد در بلاد چین یافت میشود. کافی است دستور بدهید تا فوراً یکی از آنها را به نزد شما بیاوریم!
از محاسن و معایبش برایمان بگو!
حُسنش این است که به شما الهام میدهد. عیبش این است که بلای جیبتان میشود. هر چه پول دارید باید بدهید تا از بهترین رستورانهای شهر، برای او آش خفاش یا آبگوشت بزباش تهیه کنید. چون فرشتهی الهام برای این که بتواند خوب الهام بدهد باید شکمش سیر باشد!
منبع الهام چیست؟ از منبع الهام برایمان بگو!
چون یکی دو تا نیستند بهتر است بگویید منابع الهام(!)
خُب از منابع الهام برایمان بگو؟
منابع الهام دارای دو گونهی سنّتی و صنعتی هستند. از کدامشان برایتان بگوییم؟
ابتدا از نوع سنّتیاش برایمان بگو. چون ما همیشه به سنّتها ارج نهادهایم و تا روزی که زندهایم ارج خواهیم نهاد. به شما هم که مرید ما باشید همین توصیه را میکنیم!
قربان آن سبیلهای دسته موتوریتان بروم. منابع الهام سنّتی تنوع زیادی ندارند. بهترین آنها را که از گلی به نام شقایق استحصال می کنند. شعرایی که گویا منبع الهامشان همین گل زیبا بوده در وصفش سخنها گفته و شعرها سرودهاند. مثلاً شاعری در وصفش سروده که:«تا شقایق هست زندگی باید کرد!» امّا افسوس و صد افسوس که نوع خالص این منبع الهام اکنون در دسترس نیست.
از محاسن و معایبش برایمان بگو!
شیخ الشیوخا! پدرم روزی در وصف این نوع منبع الهام به من سخنی گفت که آویزهی گوشهای خود کردهام. همان سخن را امروز به شما خواهیم گفت:«ابتدا یک نخود از این منبع الهام تو را دچار یبوست میکند ولی کمکم این الهام کار تو را به جایی میرساند که با مصرف نیم کیلو از آن نیز نمیتوانی جلوی بیرونرویات را بگیری!» تازه پدرم این جمله را درباره نوع خالص این منبع الهام گفت. حال آن که نوع ناخالص آن مضرات بیشماری دارد که بیانش در توان مریدی چون حقیر نیست!
مرده شوی این منبع را ببرند، این منبع به درد ما نمیخورد! ما همین جوری هم مزاجمان کلّی مشکل دارد!
حالا از منابع الهام صنعتی برایمان بگو!
قربان آن ریشهای تنک درهم برهمتان بروم. تعداد منابع الهام صنعتی شناسایی شده به چند صد عدد رسیده است. اسامی این منابع اینقدر زیاد است که نمیدانیم از کدامشان برایتان بگوییم.
به جای اسمهای مزخرفشان، از محاسن و معایبشان برایمان بگو!
ذوالفنونا! این منابع، اگر یک حُسن داشته باشند، صد عیب دارند! پیشنهاد بنده این است که با توجه به کهولت سنّتان، به سراغ این منابع الهام نروید!
حرف دهانت را بفهم چون ما همچنان جوان هستیم ولی این طور که تو میگویی چارهای برای ما نمیماند جز این که برویم سراغ همان فرشتهی الهام! نظر شما که از مریدان فهمیدهی ما هستید، چیست؟
نظر نهایی مریدتان این است که فرشتهی الهام یا منابع الهام، تفاوت چندانی ندارند. هر دو بابای شما را در خواهند آورد. تنها تفاوتشان در میزان سرعتشان در درآوردن بابای شماست! اولی در اغلب اوقات کمکم، یواش یواش، نمنم و نرم و نازک، این کار را میکند ولی دومی در اکثر قریب به افتراق(!) خیلی سریع و چست و چابک!
ما دوست نداریم بابایمان در بیاید!
پس قربان دور الهام ملهام را خط بکشید.
چگونه دور الهام ملهام را خط بکشیم؟
پیش از این که منبع الهام و فرشتهی الهام نداشتید چه میکردید؟
همین جوری یهویی یک چیزی از خودمان میبافتیم و به خورد شما میدادیم!
از این پس نیز همین کنید!
از این پس نیز همین کنیم!
وقتی مرید قسم خورده استاد را ترک گفت. استاد دستش را مشت و در زیر چانهاش قرار داد. آنگاه با خودش گفت:«خیر سرمان ما استاد و ذوالفنون و شیخالشیوخ و قاضیالقضات چین هستیم، آنوقت هیچ اطلاعی در مورد فرشته و منبع الهام نداشتیم. ای وای بر ما! تا در دکانمان را تخته نکردهاند، برویم کمی بیندیشم و ببینیم چه کسی را میتوانیم بیابیم تا یک منبع سنّتی خالص و کم عوارض برایمان ردیف کند!»
شمارههای پیشین:
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش!(یک)
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش!(دو)
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش!(سه)+...
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش!(چهار: ازدواج نافرجام)
مطلب قبلیم:
حُسن ختام مرتبط: یک آهنگ قدیمی در وصف یکی از منابع الهام قدیمی و پُر کاربرد با صدای کسی که به خاطر شباهت صورت و ریش و مویم به او هفتهای چند بار به شوخی(بخوانید به تمسخر!) تقلید صدایش را میشنوم!
مطلب بعدی: به شرط حیات و دورماندن از ممات و داشتن جان در بدن.
کوچولوهای دوست داشتنی!(در این مطلب به معرفی چند کتاب جیبی خیلی خوب خواهم پرداخت. انشاءالله)
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش!(چهار: ازدواج نافرجام)
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش! (هفت: فداکاری!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجراهای طنز شیخ کونگ و مریدانش! (هشت: دختر زیبارو و خواستگارانش!)