پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال: وصل و فصل

ما در عصر پیچیده‌ای از دنیای مجازی، روابط مدرن و روابط دیجیتالی زندگی می‌کنیم که تقریبا تمامیِ جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی ما از تکنولوژی متاثر شده است. در دنیای ارتباطات دیجیتالی، رسانه‌های اجتماعی به بخش لاینفک زندگی ما تبدیل شده و بر نحوه ارتباطات، ردوبدل شدن اطلاعات، صمیمیت و فعالیت‌های اجتماعی ما تاثیر گذاشته است.

پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال
پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال


بررسی "پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال" از نگاه جامعه‌شناختی به موضوعی جهانی تبدیل شده و امروزه بسیاری از متفکران و پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی، روانشناسی، ارتباطات و حتی توسعه و اقتصاد به این مسئله توجه ویژه‌ای داشته‌اند. با بروز و رشد فزایندۀ ارتباطات دیجیتالی، ما با شکل جدیدی از ارتباطات اجتماعی، زبان گفتگو و یادگیری مواجه هستیم که همچون شمشیر دولبه‌ای به طور همزمان ما را تهدید و ترغیب می‌کند.

شاید بتوان گفت اولین و بارزترین اثرگذاری مثبت ظهور رسانه‌های اجتماعی دیجیتال دسترسی آسان و فراگیر تقریبا همه مردم به محتواهای آموزشی است. آنهایی که همیشه خواهان فرصتی برای آموزش و یادگیری بودند از این ویژگیِ عصر ارتباطات دیجیتال به نفع خود و خواسته‌هایشان استفاده می‌کنند؛ اما آیا یادگیری از طریق پلتفرم‌های دیجیتال منجر به انزوا و تنهایی نمی‌شود؟ آیا می‌توان رسانه‌های اجتماعی دیجیتال را تنها به دلیل ایجاد شکل فوری و بدون محدودیت مکانی ارتباطات و فراگیر کردن محتوای آموزشی امری یکسره مثبت در نظر گرفت؟

آنچه در حال رخ‌دادن است ما را به پدیده‌ای به نام پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال می‌رساند. راحتی ارتباطات در شبکه‌های اجتماعی بسان یک شمشیر دولبه در زندگی پرسرعت و بی‌وقفه ما را همراهی می‌کند. رسانه‌های اجتماعی دیجیتال در حالی که تبادل سریع اطلاعات را تسهیل می‌کند، نگرانی‌هایی را در مورد از دست دادن بالقوه تعاملات واقعی و رودررو نیز ایجاد می‌کند.

رسانه‌های اجتماعی دیجیتال راهی برای ارتباطات جهانی فراهم کرده و به افرادی مثل من و شما این فرصت را داده است تا با گروه‌های ندیده و نشناخته‌ای در آنسوی مرزهای ملی و بین‌المللی تعامل داشته باشیم. با این حال پژوهش‌های انجام شده حاکی از این است که این به هم پیوستگی دیجیتالی می‌تواند به یک حس متناقض از انزوای اجتماعی منجر شود. به همان اندازه که ما در دنیای ارتباط دیجیتالی به راحتی با دیگران تعامل داریم، تعاملات اجتماعی واقعی کمرنگ‌تر شده‌اند.

در حالیکه اغلب ما در استفاده از شیوه‌های جدید ارتباطی با دیگران (لایک، کامنت، اشتراک‌گذاری با دیگران، ری‌پست کردن، احوالپرسی از طریق پیامک و پیام در پیام‌رسان‌ها و غیره) حرفه‌ای شده‌ایم، اغلب از ارتباطات شخصی و رودررو که یک تعامل واقعی به آن نیاز دارد، غفلت می‌کنیم. علاوه‌براین به همان میزان که سرعت ارسال اطلاعات و پیام‌ها بیشتر شده سرعت دریافت پیام‌های ضروری و فوری کمتر شده است چرا که فرصت نادیده گرفتن و انتخابی عمل کردن در پاسخگویی تحت تاثیر پیام‌رسان‌ها و ترافیک بالای ورودی اطلاعات و پیام‌ها بیشتر شده است.

ما با یک پارادوکس مواجه هستیم، پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال. ما به طور همزمان در حال تجربه دو حس متفاوت هستیم، بیشتر از همیشه به هم متصل‌ایم با این حال بیشتر احساس انزوا می‌کنیم. در مقاله‌ای با عنوان "اپیدمی تنهایی" که ایندیپندنت منتشر کرد، به این مسئله اشاره شده است. علیرغم ارتباطات دیجیتالی، ما نه تنها انزوای بیشتری تجربه می‌کنیم بلکه روابط ما به طور چشمگیری سطحی شده است.

از طرفی قرارگرفتن دائمی در معرض نسخه‌های ایده‌آل‌شده زندگی دیگران می‌تواند منجر به فراگیرشدن احساس بی‌کفایتی و مقایسه اجتماعی شود. مخاطبان رسانه‌های اجتماعی دیجیتال به ویژه اینستاگرام به طور مستمر در برابر اسلایدی ایده‌آل، بی‌نقص، شاد و عاشقانه از زندگی بلاگرها و اینفلوئنسرها قرار دارند. سندرم «ترس از دست‌ دادن"[1] که به دلیل در معرض قرارگرفتن فعالیت‌های به نمایش درآمده در پلتفرم‌ها تحریک می‌شود، می‌تواند احساس انزوا را در میان افرادی که در این جریانات نقش فعالی ندارند، تشدید کند.

پارادوکس رسانه‌های اجتماعی دیجیتال تنها به روابط فردی و اجتماعی محدود نمی‌شود. رسانه‌های اجتماعی از یک طرف مجموعه‌ای از محتوای آموزشی و ابزارهای مشارکتی را در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهند و از سوی دیگر، حواس‌پرتی و ایجاد اختلال در توجه و تمرکز توسط جریان بی‌وقفه اعلان‌ها، وسوسه برای اسکرول کردن و نیاز به به‌روزرسانی‌های مداوم همچون سایه‌ای زندگی شخصی و اجتماعی ما را تهدید می‌کند.

پرداختن به نگرانی‌هایی از این دست، مستلزم تلاشی آگاهانه برای ایجاد تعادل بین سه عنصر مهم است؛ تعامل آنلاین و مجازی، تجربیات زندگی واقعی و توجه به سلامت روان و ذهن. تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر زندگی ما پدیده‌ای چندوجهی است که فرصت‌ها و چالش‌هایی را همزمان مطرح می‌کند.

و همچنان پاسخ به این سوال که "آیا ما در دنیای دیجیتال که همچون تارهای تنیده‌شده عنکبوتی ما را در برگرفته، همه باهم هستیم یا همه باهم تنهاییم؟" نیازمند مطالعات و پژوهش‌های عمیق‌تری است.


[1] (FOMO): Fear of missing out