به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
ذهنیت رشد یا ذهنیت ثابت: مساله این است!
موفقیت و شکست از ذهن آغاز میشود. اعتقاد به این که «من انسان توانمندی هستم و با رشد مهارتهایم پیشرفت بیشتری میکنم» زمینه رشد و پیشرفت را فراهم میآورد. و در مقابل، شنیدن حرفهایی چون «خودت را گول نزن، تو همینی که هستی، هستی.» انگیزههای رشد را میکشد و فرد را به سمت شکست سوق میدهد. به خاطر دیدن نمونههای زیادی که در جامعهمان ذهنمان را محدود میکند، میخواهم اینجا از ذهنیت رشد بگویم و تعدادی از اصول آن را که شرح دهم.
پیشینه نگاه جبری به زندگی
میگویند در زمان سقوط اصفهان به دست اشرف افغان، این باور به دستگاه حاکمه غالب شده بود که این تقدیر ماست و چارهای نیست جز پذیرش آن. این قضا و قدر الاهی است و از توان ما خارج است. پس شاه جنگ نکرده تسلیم شد و فرماندهای پیش قدم نشد تا بالاخره قحطی بر شهر چیره شد و نهایتا به مردهخواری روی آوردند و دروازههای شهر را باز کردند. در زمان خارزمشاهیان اندیشه قضا و قدر وسیع و ریشهدار بود به نحوی که در فتح مغول نقش مهمی داشت. ذهنیت ما در پی این رویدادها شکل گرفته است.
نگاه جبری پیشینه کهن در فرهنگ ما دارد؛ گفتگوهای زیادی در مورد قسمت، تقدیر و جبر وجود دارد که نهایتا ما را به این نقطه میرساند که تسلیم باش و مطیع. نتیجه چنین دیدگاهی سستی و بیانگیزگی میآورد. در مقابل سرسپردگی به تقدیر و تسلیم بودن، تکیه بر اراده و اختیار انسان به عنوان یگانه مبنای شناخت جهان قرار دارد. شاید بهتر باشد در آن معادلات پیچیده که اطلاعات کافی برای تحلیلش در اختیار نداریم وارد نشویم؛ در عوض، تا آخرین نفس تسلیم نشویم و به قدر وسع بکوشیم. در واقع آن قسمت از سرنوشت را که در اختیار داریم بسازیمش.
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ. کار ما شاید این است. که در افسون گل سرخ شناور باشیم. (سهراب)
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل. که گر مراد نگیرم به قدر وسع بکوشم. (سعدی)
ذهنیت رشد از کجا میآید
در سال ۲۰۰۶ کتابی با عنوان «ذهنیت: روانشناسی نوین موفقیت» از کارول دوک (Carol S. Dweck) استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد منتشر شد. خانم دوک در این کتاب دو مفهوم کلیدی با عنوان «ذهنیت رشد» (Growth Mindset) و «ذهنیت ثابت» (Fixed Mindset) را مطرح کرد. او در این کتاب اعلام کرد که داشتن «ذهنیت رشد» یکی از ضروریات برای موفقیت به شمار میرود.
افرادی که باور دارند میتوانند استعدادهای خود را (با سختکوشی، در پیش گرفتن راهبردهای درست و دریافت بازخورد از دیگران) تقویت کنند، از ذهنیت رشد برخوردارند. این افراد به نتایج ارزشمند بیشتری نسبت به افرادی که «ذهنیت ثابت» دارند (یعنی کسانی که باور دارند استعدادهایشان طبیعی و مادرزادی است) دست خواهند یافت. کسانی که «ذهنیت رشد» دارند، چندان به فکر جذابیت ظاهری نیستند و در عوض توان خود را بیشتر به یادگیری اختصاص میدهند.
هوش تو عدد ثابتی نیست، تو میتوانی باهوشتر باشی.
وقتی شرکتها از «ذهنیت رشد» استقبال میکنند، کارکنانشان نیز تعهد و توان بیشتری برای کا رکردن خواهند داشت. آنها همچنین برای برای همکاری و نوآوری از حمایت سازمانی بیشتری برخوردار خواهند بود. در مقابل، کارکنان شرکتهایی که «ذهنیت ثابت» دارند بیشتر با پدیده تقلب و فریبکاری در میان همکاران خود روبرو میشوند. این فریبکاری بیشتری برای برترییابی نسبت به سایر همکاران در رقابت بر سر استعدادهای شغلی بروز میکند.
اصول ذهنیت رشد
به تجربه و مطالعه چند اصل را برای ذهنیت رشد میگویم. احتمالا شما هم میتوانید اصول دیگری به آن اضافه کنید یا دستورالعمل خاص خودتان را بنویسید.
مسیر مهمتر از نتیجه
در ذهنیت رشد، با تمام وجود تلاش کردن ولو این که نتیجه مطلوب حاصل نشود، ارزش ذاتی دارد. چالشها هستند که زندگی را جذاب میکنند، غلبه بر آنها چیزی است که زندگی را معنا میبخشد.
جسور بودن (Assertive in a Positive Mode)
فرهنگ ما روی خوشی به جسارت و مدعی بودن ندارد. بنابه آموزههای کهن، اسرار به قلب کسی وارد میشود که خضوع و افتادگی پیشه کند و مردانگی پیشه کند. به همین خاطر است که که ما در مورد صفات مثبت و توانمندیهایمان چندان صحبت نمیکنیم. در فرهنگ جدید جسارت (bold) مورد تحسین هست نه به معنای گستاخ و مطمرد بودن، بلکه منظور بیپروایی و جنونی هست که سوخت لازم برای رسیدن به هدف لازم داریم. گام اول رسیدن به اهداف، جسارت بیان آنهاست.
با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی ... تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
رهایی از کلیشههای کهن
نگاه سنتی برای هر چیز نظم مشخصی دارد. در بیست سالگی تحصیل میکنی، در ۲۵ ازدواج، در سی دو بچه و تا ۶۰ بازنشست و نهایتا از نظر روحی و معنوی آماده مرگ میشوی. زندگی ما با باورهای کهن احاطه شده است و عموم میخواهند ما را با آن بسنجند. در ناخودآگاه ما نیاز خودمان را در آن قالب میسنجیم. در ذهنیت رشد، سن و کلیشههای اجتماعی عامل محدود کننده نیستند. شما به شرطی شدن ذهن (Classical conditioning) آگاهی دارید و هر موقع آمادگی پیشرفت را دارید.
یکبار پیرزن حدودا ۸۰ سالهای اروپایی را دیدم که در لابی هتل در حال تمرین کردن نستعلیق بود! او میخواست تا آخرین لحظه زندگیاش، زندگی کند. مادربزرگ من از حدود ۷۰ سالگی میگفت مرگ نزدیک است و دیگر زندگی رو به پایان است. حالا ۹۲ سالش است. تنها قرآن میخواند و گویا هیچوقت به فکر یاد گرفتن خوشنویسی و نستعلیق نبوده است. همیشه میگوید: «در زمان ما نمیگذاشتند زنان مدرسه بروند.» او با همان ذهنیت محدود کودکی تا ۹۲ سالگی زندگی کرده است بدون این که چیز جدیدی امتحان کند. جدا فرق مادربزرگم با آن پیرزن اروپایی چیست؟
تصویرسازی ذهنی، پرورش رویاها و خیالات
آموزش و پرورش ما نه تنها افراد را به داشتن رویاهای بزرگ تشویق نمیکند بلکه ایدهها و رویاهای بزرگ را از دانشآموزان میگیرد. در مدرسه و دانشگاه افراد با نمره شرطی میشوند و تلاششان به نمره محدود میشود. در حالی که توانمندی واقعی آنها به مراتبت بیش از نمره است.
نمره خط پایان و پاداش نهایی نیست. خوشبختانه این وضعیت در حال تغییر است؛ حالا افراد اهمیت تصویری را که در ذهن فرد شکل میگیرد بیشتر درک میکند. همین تصویر تبدیل به چشماندازه خواهد شد و در آینده سوخت پیشرفت میشود. در ذهنیت رشد، دسترس ناپذیر بودن رویا ارزشمند است.
بهترین داستانی که از تصویرسازی کودکی شنیدم از مجتبی شکوری است. او با وجود لکنت میخواست سخنگوی دولت شود و هیچکس تحویلش نمیگیرد. با این حال اعتقاد عمیقاش به تصویر ذهنیاش بالاخره راه را باز میکند!
محسن حاتمی در مورد نوع برخورد معلم با بچهاش در آمریکا میگوید.
معلم راهنمایی میگفت: «ریاضی باید توی خونت باشه تا یاد بگیری!» او به طور طبیعی به افرادی که ضعیفتر بودند کمتر توجه نشان میداد و همین باعث ضعیف ماندن آنها میشد.
جمعبندی
ما به طور سنتی حد و مرزی برای خودمان مشخص کردهایم، در این چارچوبها زندگی میکنیم و میمیریم. افراد در قالبهای مختلفی شرطی میشوند و یاد میگیرند بیشتر از حد خود فراتر نروند، آن حدی که جامعه برایشان مشخص کرده است. خواست الاهی،تقدیر، سرنوشت، حرف مردم و نمره از ابزارهای محدود کننده هستند.
ذهنیت رشد این تعمیم و تحکیم را رد میکند. نخست، هر کس جایگاه و توانمندی خود را دارد که قابل مقایسه نیست. دوم، اگر تا بحال به آن نقطه دلخواه نرسیدهای، هنوز زمانش فرانرسیده است. انسان، موجودی پیشرونده است، حتما باید راهی به سمت خواسته هایتان باشد.
دوست داشتم این نوشته قرص و محکمتر باشد که نشد. هنوز سواد و تجربهام به اندازه کافی نیست. لطف میکنید نظر بدهید تا من هم بیشتر یاد بگیرم. دمتان گرم.
اگر خلاصه کتاب ذهنیت را خواستید بگوئید. بفرمائید ایمیل: hassan.sheikh85@gmail.com
Mindset The New Psychology of Success By Carol Dweck (13-minute read)
سخنرانی آقای حاتمی هم دوست داشتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ذهنآگاهی: نقشه راه و منابع
مطلبی دیگر از این انتشارات
تندخوانی چه اتفاقی در مغز ایجاد میکند
مطلبی دیگر از این انتشارات
تندخوانی یعنی هارمونی لذت بردن، فهمیدن و سرعت