به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
برنامهریزی کتابخوانی با قیف مطالعه
زمان محدود است؛ این واقعیت تلخ را نمیشود انکار کرد. واقعیت تلخ دیگر، در مسیر رشد راه میانبر وجود ندارد. به وعده این تبلیغات بازاری هم که میخواهند یک شبه آدم جدیدی بسازند اعتباری نیست. جوری صحبت میکنند گویا قرار است یک شبه یا حتی در بیست دقیقه آدم جدیدی از نو ساخته شود. بیاید با خودمان صادق باشیم. تندخوانی گرچه روند مطالعه و رشد را تسریع میکند اما بهبود این مهارت، انرژی و توجه کافی طلب میکند و در طول زمان به درجه اعلای خود میرسد.
سوال اینجاست چطور از وقت محدودمان بهترین استفاده را برای مطالعه ببریم. در اینجا روش حسابشده و سنجیدهای را برای برنامهریزی زمان مطالعه (The Reading Funnel) پیشنهاد میدهم. از قیف برای تمرکز ( The Focus Funnel) و فروش (Sales Funnel) هم استفاده کردهاند که مبنایش یکی است: الک کردن و رسیدن به یک نتیجه خالص و باکیفیت.
باکیفیت بخوانید!
اول از همه این افسانه را دور بریزید (حالا آقای فامیل دور شاکی میشود! :)) که زیاد خواندن موفقیت است یا زیادخوانی ما را به موفقیت میرساند. نمونه زنده این ادعا که زیاد خواندن ممکن است اتلاف وقت باشد یا اصلا به گیج کننده باشد، زیادند. افراد زیادی هم کم کتاب میخوانند و در کارشان موفق هستند.
مهمتر از زیادخوانی با کیفیت خوانی است. مدتی پیش با سروش صحت کارگاه نویسندگی داشتم. جوری این جمله را خواند که تمام احساسات کلاس را تسخیر کرد. سروش خواند: «امروز مامان مرد... شاید هم دیروز، نمیدانم!» سروش با بهت و شوک ادامه داد: «وای خدای من! یعنی میشود؟ چطور آدم تا این حد به رابطهاش بیتفاوت است؟ فراموش کرده چه روزی مهمترین شخصیت زندگیاش مرده است. خاک عالم بر سر!» همین یک جمله ما را به دنیای از سوالات میبرد و میتواند و پنجره اندیشههای را به جهانمان باز کند.
امروز مامان مرد... شاید هم دیروز، نمیدانم! (آلبر کامو، بیگانه)
خوب خواندن وقت کافی میخواهد.
برای کار باکیفیت باید زمان کافی کنار گذاشت. من این را عینا در رفتار و عمل آلمانیها و هلندیها دیدم. تکلیفشان مشخص است. دست و پای بیش از حد نمیزنند. اول از همه در مورد زمان مورد نیاز و شیوه کار خوب فکر میکنند و بعد دست به کار میشوند. به جای عجله، راهبردی (strategic)، حساب شده فکر کنید!
اولین قدم برای مطالعه: میتوانی نخوانی؟
دقیقا این کتاب به چه دردی میخوره؟ تا چه حد ضروری است؟ نخوانم چقدر ضرر میکنم؟ دقیقا این کتاب قرار است چه حفرهای از زندگیام را پر کند؟ اگر بشود آن کتاب را نخواند بیشترین صرفهجویی زمانی میشود. عموما حذف کردن کتاب از مطالعه ناکارآمد به مراتب بهتر است.
اگر چرایی داشته باشم با هر چگونگی خواهم ساخت. (نیچه)
قدم دوم: میشود برونسپاری کرد؟
بعضی از اساتید دانشگاه از برونسپاری (outsourcing) یا تفویض (delegate) استفاده میکنند و از دانشجویان انتظار دارند چکیده موضوع را گزارش کنند. سوال مهم این است که آیا میتوانم برونسپاری کنم؟ تا چه اندازه حضور من ضروری است؟
قدم سوم: امتحان راههای سادهتر
چطور میشود در سریعترین زمان ممکن به اصل مطلب رسید؟ میشود به این راهها فکر کرد:
۱- خلاصهخوانی یا شنیدن چکیده. بلینکیست و مشابه فارسی آن بوکاپو، چکیدهای از کتابهای خوب را تهیه کردهاند. حداکثر در نیمساعت میشود ته توی یک کتاب را درآورد. یا آن را بخوانید یا هنگام رانندگی یا کارهای روزانه آن را شنید. هر جور راحتید!
۲- پادکست! پادکستهای بیپلاس، تورق (معرفی کتابهای مربوط به حوزه و روحانیت)، استارتباکس (کتابهای مهم حوزه استارتآپ)، استرینگ کست و ناوکست (برای کتاب انسان خردمند)
پادکستهای خوبی برای کتابهای انگلیسی هستند؛ مثلا نیویورک تایمز و گاردین (بخش مرور کتاب).
۲- کتابهای صوتی در سالهای اخیر رشد زیادی داشتهاند. فقط کافی است اپ را روی گوشی نصب کنید.
چطور بهتر یادگیر میگیرید؟ با گوش یا چشم؟ با خواندن یا شنیدن؟
خواندن سریع و هیجانانگیز
اگر در مورد مطالعه کتاب مطمئن شدید، لازم نیست همان لحظه دست به کار شوید. معمولا فاصلهای بین تصمیم و عمل وجود دارد. تکه تکهاش کنید و بگذاریدش در آب نمک! هنگامی که موقعاش رسید دست به کار شوید.
پیشنهاد میکنم مطالعه را با یک تکنیک خوب شروع کنید. همین طور تندخوانی و یادداشتبرداری کیفیت مطالعه و استفاده از آن را بالا میبرد.
به پایان آمد این دفتر
در دنیای شلوغ و پرسرعت امروز، مطالعه کتاب تصمیم مهمی است که نیازمند انتخاب هوشمندانه است. در این مطلب مطالعه را به مانند یک فعالیت استراتژیک بررسی کردم.
این مطلب بخشی از پروژه یادگیری سریع بود. امیدوارم براتون مفید بوده باشد و دوست داشته باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
هفت مزیت ذهنآگاهی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تندخوانی یعنی هارمونی لذت بردن، فهمیدن و سرعت
مطلبی دیگر از این انتشارات
ذهنآگاهی: نقشه راه و منابع