وقایع نگاری تصویری کتاب زندگی~
وقایع نگاری قهرمان زندگی
نگهبان بهترین متود را به کار برد و برای اینکه دراکولا ناامیدی آخرین عصاره امید را از درون قهرمان کوچولو بیرون بکشد ،قهرمان رو مجبور کرد که خودش کتابش را به آتش بکشد و بعد سیخ نشانی که برای مهر کردن بدن جانوران بی آزار گداخته میشد را در آتش گذاشت و به قهرمان کوچولو گفت یا دستانش را جلو بیاورد یا که بگوید اشتباه کردم . قهرمان تمام تلاشش را میکرد که اشک هایی را که در گوشه چشمش جمع شده بودند سرازیر نشود. قهرمان همان طور که بر زمین سرد نشسته بود دستانش را جلو آورد وگفت:من کار اشتباهی نکرده ام . نگهبان بدنش از عصبانیت رعشه گرفت و داغ را برداشت و بدون درنگ بر دست چپ قهرمان کوچولو زد ،قهرمان کوچولو از فرط درد ناله ای سر داد . و هیچ کس جز ماه هلالی بزرگ و نقره ای شاهد این ظلم نبود .نگهبان که حالا راضی از اثر هنری خودش روی دست قهرمان بود؛ گفت :این سزای نافرمانی از کسی است که صلاحت را میخواهد ؛رفت پنجره را بست و قفل کرد و همین طور چراغ زندان را خاموش کرد و بعد با صدای بلند در زندان را بست .چلیک صدای قفل شدن در آمد و دیگر تاریکی بود آخرین ذره های آتش کتاب سوز...
ویراستار:پریسا شیری?
مطلبی دیگر از این انتشارات
پریسای 11 ساله ، دوست صمیمی من است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چش
مطلبی دیگر از این انتشارات
وداع