انقلاب زپرتی

زمان
زمان


رسم در شرکت ما بر این است که هر روز راس ساعت هشت، در دفتر حاضر باشيم. راس ساعت هشت پشت میز بنشینيم و راس ساعت هشت دکمه "پاور" کامپیوترها را بچلانيم.

بودن راس ساعت هشت در دفتر یکی از اصولی است که موظفيم طبق آن عمل كنيم.

اما من صبح‌ها درست بیست دقیقه مانده به هشت در خانه را باز می‌کنم، تقریبا هفده دقیقه مانده به هشت سلانه سلانه، اما نه خيلى كش دار، به سمت مترو می‌روم و راس ساعت هشت و ربع وارد دفتر می‌شوم.

بدین ترتیب راس ساعت هشت و ربع كار من آغاز می‌شود. من راس ساعت هشت و ربع می‌روم تا بگویم برده شما نیستم، راس ساعت هشت و ربع پشت میز می‌نشینم تا نشان دهم رئیس کیست، راس ساعت هشت و ربع دکمه پاور کامپیوتر را می‌چلانم تا به آنها ثابت کنم من ربات کارخانه‌ای آنها نیستم.

و من هر روز راس ساعت هشت و ربع کارم را آغاز می‌کنم...