چرا مینویسی؟ | چرا نمینویسی؟
من هر چی میگم واسه خودته دختر!
🧷 مقدم بر هر چیز، از محمود درویش بخوانید:
![صاحب اثر: آفرین ساجدی [1]](https://files.virgool.io/upload/users/3160400/posts/n7zua1se9rgo/mn3aiah2nzpz.jpg)
بمیر! زنده نمان!
زیر انبوه خاک و خاکستر این دنیا
مرده مرده نفس بکش، تا تمام بشوی
گلی را به شوق آمدنت از ساقه نچیده هیچ دستی
راه مرو! قدم مزن!
تکان که میخوری حواس جهان، پرتِ فتنههای تو میشود
زنی مگر شانه به شانۀ مرد میایستد؟
خموش به خانه برگرد و کفشت را
لای آرزوهای گمشدهات بپیچ
هیس! خنده مکن!
صدای وسوسهانگیزت سکوت زنانۀ قومی را در هم میشکند
لوای جنبش موهایت را در باد مجنبان
سبکسرانه چرا در خیابان جست میزنی؟
سنگینیِ سایۀ وقاری تو، بر گردۀ خانهواده
سرت پایین
دستت به اطاعت بر سینه
پایت جز بر زمین خانه لنگ
جانت بیشعله و چشمت بیفروغ
فرش خانهات را بروب زن
بوی خوراک آشپزخانه را
به پیشواز قدمهای مردت روانه کن
موی و رویت را خوب در آینه نظر کردهای؟
بچههایت باید خواب رفته باشند این ساعت
دهانت که وا مانده همچنان زن ناحسابی؛
بجنب! مردی ویار سینههای تو را کرده!
پاورقی:
[1] پیشتر هم از خانوم ساجدیِ عزیز در یادداشتهایم اسم بردهام. لینک شناسنامۀ برخی آثارشان را میگذارم که از تماشای تابلوهای ایشان مثل خودم به وجد بیایید. حتی چند سال پیش (به گمانم دورۀ پاندمی کووید، لعنة ا... علیه:)) زنانی در خارج از کشور، مشابه تصویر زیر، سعی در بازآفرینی آثار ایشان داشتند که نمونههای بانمک دیگریش هم در فضای مجازی موجود است.

🧷: موخرهاش هم همینطور الکی از نامجو بشنوید:
یک پرسش (پرسشای الکی): من دلم میخواست برای رعایت موسیقی در شعر، به جای واژۀ لنگ از کلمۀ چلاق استفاده کنم. به نظرتون "چلاق" رو فقط برای دست شکسته و آسیبدیده به کار میبرن یا به پا هم میشه اطلاقش کرد؟
پسا پس(ترکیبای الکی): از محمد چرمشیرِ استاد.
همیشه بذارین مردها خیال کنن که خیلی مردن. حتی وقتی قد قاطرم مردونگی سرشون نمیشه. وقتی میان خونه، جلوی در واساده باشین. چشمهاتون بخنده، حتی اگه تا وقت اومدنش، یهریز گریه کرده باشین. یهجوری نفس بکشین که انگار با اومدن اون، هوای خونه تازه شده، حتی اگه از بوی عرقش عقتون میگیره. بیارین و بشونینش روی چهارپایۀ نزدیک اجاقتون. بذارین بوی غذایی که پختین بخوره به دماغش، حتی اگه فرق نذاره بین غذای شما و بوی تاپاله. چکمههاش رو خودتون دربیارین، حتی اگه فقط پشگل بهشون چسبیده باشه. توی ظرف غذاش، دو برابر خودتون غذا بریزین، حتی اگه نخورد و مجبور شدین همهش رو بریزین جلوی سگها. توی رختخواب سفت بغلش کنین، حتی اگه نا نداشتین چشمهاتون رو باز نگه دارین. مثه مرغ پرکنده توی رختخواب نیفتین. مثه گربه جستوخیز کنین. مثه ماهی لیز باشین. مثه سگ زوزه بکشین. نذارین هیچوقت بفهمه شما خیلی بیشتر از این حرفها مردونگیش رو لازم دارین... حالا برین. اون بیرون یه نفر واساده که میخواد به همه بگه خیلی مرده. یه بچه بهش بدین تا گمون کنه خیلی مَرده.
در پایان یادی کنیم از پاییز امسال و
بازیای الکی، وعدههای الکی، کاربرای الکی، متنهای الکی، داورای الکی، سکههای الکی، گریههای الکی، فحشهای الکی و البته... ماجرای الکی:)
تموم... شد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
واژگانم برای تو ، رایحه ی ماندگار عطرت برای من
مطلبی دیگر از این انتشارات
I'm a Bad girl
مطلبی دیگر از این انتشارات
این نگذشتنها که هست، اینها هم میگذرد.