I'm hopeless but maybe romantic
اپلای یا توهم جهانگردی (1)
داشتم فکر میکردم پارسال همین موقع من هیچ ارزویی نداشتم. هیچی به هیچی.
تولدم شد و هرکاری کردم چیزی پیدا نکردم که راجبش ارزو کنم . الان زندگیم جمع و جور تره .
میدونم دلم میخواد مسترم رو تو انگلیس بگیرم ، تابستون برم اروپا رو بگردم ، از وینیاردی در روستاهای "هنوز نه چندان مدرن" ایتالیا با پاستای دست ساز و شراب سفید تا موناکو و شاید در ایبیزا در نایت کلاب یه سری ماده ناشناخته مصرف کنم و فرداش یادم نیاد دیروز چی شده.
بعد فکر کردم دلم میخواد یک فیشال در کره دریافت کنم ، یک ماساژ در تایلند و در نهایت در ژاپن یه عالمه سوشی بخورم .
بعد که پاسپورت دومم رو گرفتم شاید برگردم خاورمیانه. در مصر برم اسب سواری دور اهرام ثلاثه و چندین ماه در ترکیه کنار پیرزن های روسری به سر که خیلی شبیه ایرانیا هستن بورک پنیری بخورم .
اگر هم مراکش منو راه دادن میرم. شنیدم سر توریست ها در مصر و مراکش کلاه میذارند...
اما بعد برمیگردم ایران رو هم میبینم. این دفعه مثل یک توریست انگلیسی که با دلاراش اومده و ایران براش جای ارزونیه . چابهار و اصفهان رو ندیدم . دوباره میرم شیراز و تبریز ! در شیراز کلم پلو با گوشت قلقلی میخورم . در تبریز لذیذ ترین کباب تابه ای که در تنور پخته شده رو میخورم . میرم قشم و با یه هایلوکس اجاره ای به سمت غار نمکی که جزو عجایب هشت گانه در جهان هست :) بعد به تنگه شوتاریکو که در اطراف پارسیان هست میرم.
بندرعباس رو ندیدم... شاید سری هم به بندرعباس زدم.
بعدش میرم شمال و در فصل بهار تو خونهی بابابزرگ کنار درخت های بهار نارنج میشینم و کلی بهارنارنج جمع میکنم.
برمیگردم ... تا همینجا جهانگردی بس است! دوباره میرم و سر کار پول درمیارم . جمع میکنم تا وقتی دوباره وقت سفر بشه.

مطلبی دیگر از این انتشارات
در پذیرش تنهایی ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
این یک سفر معمولی نبود
مطلبی دیگر از این انتشارات
السياحة في إيران