شراره هستم یک دختر کتابخون که صرفا نظرشو درباره کتابها میگه
معرفی کتاب خیلی خوب و خفن معمایی

هیچکس نمیداند که شخصیت آدمها واقعا چطور ساخته می شود. اینکه دقیقا چه چیزی باعث می شود تلخ ، شاد ، محافظه کار یا آزاد و بیخیال باشیم چندان مهم نیست ؛ چیزی که هستیم اهمیت دارد.
بعد از مدت ها بالاخره کتابی دستم گرفتم که اینقدر منو جذب خودش کرده بود که یک دقیقه هم دوست نداشتم بذارمش زمین و حتی سر کار هم ذهنم پیشش بود و دوست داشتم بخونم. اینقدر ولع داشتم برای خوندنش. به پیشنهاد پیج این کتاب رو خوندم و واقعا تشکر میکنم ازش بابت پیشنهاد خوبش. همون اول بهتون بگم اگه اهل ژانر معمایی هستین این کتاب را حتما حتما بهتون معرفی میکنم. نوع روایت داستان هم شبیه مینی سریال russian doll بود اگه دیده باشین . وقایع کتاب بجای اینکه بره جلو ، مدام میره عقب تا کاراکتر اصلی به این برسه که باید چکار کنه تا جلوی قتل را بگیره. همه چی از یک قتل اتفاق میوفته و فشار روانی این قتل برای شخصیت اصلی اینقدر زیاد بوده که باعث میشه وارد یک لوپ زمانی بشه و هر روز که از خواب بیدار میشه ، میبینه که از لحاظ زمانی در حال عقب گرد هست. چیزی که باعث شده بود اینقدر جذب بشم ، واکاوی شخصیت ها بود ؛ اینکه هرچی پیش میرفتید یه لایه از شخصیت ها میرفت کنار و متعجب و شوکه میشید. شروع، بدنه و پایانبندی همگی بهجا و دقیق شکل گرفتن و به همین واسطه سوالات ذهنی شما بیجواب نخواهند موند. ترجمه کتاب خیلی خوب بود و به دور از پیچیدگی بود و ساده و قابل فهم بود . هیجان داستان دقیقا تا آخر داستان حفظ میشه و شما را گیر میندازه. نویسنده واقعا ذهن خلاقی داره . خیلی توصیف دقیق از وقایع ارائه میده و چینش داستانی خیلی خوبی داره.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خوشحالم که مادرم مرده
مطلبی دیگر از این انتشارات
مجموعه کتاب پادشاه پریان
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب کتابخانه ی نیمه شب