اسارت

اسارت، در لغت به معنی در بند کشیدن و محکم بستن چیزی با قیدی و طنابی و زنجیری است. در معنای اسارت، محصوریت و تحت سلطه بودن و گرفتارشدن وجود دارد که این محصور بودن گاهی با قیود و اسباب ظاهری است مثل بستن دست و پای کسی و گاهی با تعهدات و الزامات قانونی مثل زندانی شدن کسی به حکم قانون.

اسیر را از آن جهت که او را بسته و محصور می‌ساختند اسیر نامیده‌اند؛ سپس این مفهوم به هر کس که در بند یا حبس درآید، هرچند با چیزی بسته نشده باشد، توسعه یافته است. به بیان دیگر، اسیر کسی است که محبوس و تحت سلطه باشد؛ چه با قیود ظاهری و چه با تعهدات عرفی و الزامات قانونی؛ از این ‌رو بر عبد، زندانی و کسی که تحت نظر باشد نیز اطلاق می‌شود.

اسارت از یک جهت به نظامی، فكری، اقتصادی و سیاسی، از جهت دیگر به فردی و اجتماعی تقسیم می­ شود. از انواع اسارت، تنها اسارتی که شیرین و لذت­بخش است اسارت عشق می ­باشد؛ اسارتی که انسان را از همه چیز آزاد می­ کند. به بیان ساده، اسارت زندگی انسان را فرا گرفته است؛ گاه فکر انسان اسیر است و گاه جسم او و گاهی هم، دلش. در اسارت­ های دیگر انسان برای آزادی تلاش می­ کند اما هرگز دوست ندارد که از اسارت دل جدا بشود. اسارت دل در طول تاریخ بشریت وجود داشته، دارد و خواهد داشت. افسانه ­هایی توسط شاعران و راویان ساخته شده است که نشان­ دهنده این زیبایی­هاست.

فاش می‌گویم و از گفته خود دل­شادم           بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

حافظ

من از آن روز که در بند توأم آزادم             پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

سعدی