⁦(๑♡⌓♡๑)⁩

اومدم براتون بیت شعر های مورد علاقمو بزارم :)

از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم

آنچه از دریا به دریا می رود از همان جا کامد، آنجا می‌رود

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند


آتش آن نیست که از شعله ی او خندد شمع

آتش آن است که در خرمن پروانه زدند


اگر با من نبودش هیچ میلی

چرا جام مرا بشکست لیلی


پرسید یکی که عاشقی چیست ؟

گفتم که چو ما شوی بدانی


پروانه ز من شمع ز من گل ز من آموخت

افروختن و سوختن و جامه دریدن


تا او نگاه می‌کنی کار من آه کردن است

من به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است


ترسم ای مرگ نیایی تو من پیر شوم

آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم


ثانیه ها در پی هم می‌روند

نیست کسی در پی آنها رود


جمع کل جمع نباشد تو پریشان باشی

یاد حیرانی ما آری و حیران باشی


چو آهنگ رفتن کند جان پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خاک


حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای

گفت یا ابریست یا برقیست یا افسانه ای


دیدی که مرا هیچ کس یاد نکرد

جز غم که هزاران آفرین بر غم باد


دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم


شرف مرد به جود است و کرامت نه سجود

هر که این هر دو ندارد عدمش به زوجود


صد نامه فرستادم و آن شاه سواران

پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد


طاووس را به نقش و نگاری که هست ، خلق تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش


دریاب که مبتلای عشقم

آزاد کن از بلای عشقم


گرچه ز شراب عشق مستم

عاشق تر از این کنم که هستم


مجنون چو حدیث عشق بشنید

اول بگریست پس بخندید


الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی

طبیب حاذق این قلب بیمارم تو باشی


گر نگه دار من آن است که من میدانم

شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد



و اما مورد علاقه ترین بیت ها

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم :)


به پایان رسید این دفتر

حکایت همچنان باقیست ♥️