شریان یک رگ _ زیر کالبد مجسمه _ زنده نگه میدارد _ مرا
بلند شو مرد
وقتی از شدت درد و سر گیجه زمین می خوری، اولین چیزی که به ذهنت میاد چیه؟
خب من جواب این سوال را چند روز پیش فهمیدم! و توی این نوشته قرار هست این تجربه ام را با شما به اشتراک بگذارم. امیدوارم لذت ببرید.
بگو سیبببب.
صدای شات های ممتد در گوشم شروع به نواختن نا کوکترین موسیقی عالم کرد.
هجوم بی رحمانه سوت های بی نشان، دیوانه کننده ترین رژه در راهروی خاک خورده ذهنم بود.
دستانم را به جسم بی جانی قفل کردم، زمین کمرنگ تر از هر لحظه ی دیگری شد. این اولین باری بود که اشتیاق فراوانی برای یک خواب ابدی داشتم.
مادر بود و صدایش و من...
چشمانم گوش بود و صدا آخرین نشان از حیات من...
تاریک بود، تاریک تر از آن چیزی که فکرش را کنید.
قادر به ادامه نوشته نیستم.
با عشق صدرا
مطلبی دیگر از این انتشارات
دل نوشته ای برای مادرم..
مطلبی دیگر از این انتشارات
با بهترین جستارنویسهای ایرانی آشنا شوید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقدیرِ شگفت انگیز...