ستاره های روی زمین

سلام.

به بهانه پخش مجدد و دیدن چندباره فیلم سینمایی «ستاره های روی زمین» (taare zameen par) گفتم یه متنی بنویسم.

همین الان دارم صحنه های فیلم رو از شبکه نمایش می بینم.

یه فیلم هندی که درباره یه پسر با مشکلات در خوندن و دیدن کلمات و اعداد هست. پسری که خیلی باهوش و خلاق هست ولی چون نمی تونه بخونه و خوب بنویسه، بقیه فکر می کنن بی استعداده و تنبل و سر به هوا.

آخرشم مجبور می شن بفرستنش مدرسه شبانه روزی که خیلی بهش سخت می گذره دور از محبت خانواده.

نقطه عطف داستان حضور معلم هنر جدید در مدرسه است که نقشش رو عامرخان یا همون امیرخان بازی می کنه و با کشف مشکل این پسر، داستان به صحنه های خیلی جذابی می رسه.

خصوصا آخر فیلم که مسابقه نقاشی برگزار می شه و نقاشی های زنده و فوق العاده دو برنده رو نشون می ده، خیلی دوس دارم.

درواقع من بیشتر از هر چیزی عاشق دو چیز در این فیلم هستم.

یکی معلمی خلاق که شاید گمشده من هست و همیشه فیلم هایی که درباره معلمین خوب و خلاق و صبور و مهربون هست رو دوس داشتم. کسی که درد روح رو می فهمه و دنبال برطرف کردنشه و می خواد دنیا رو به جایی شادتر تبدیل کنه. یه مربی واقعی. همیشه خودمو جای اونا می ذاشتم و دوس داشتم یه روزی مثل اونا باشم که درد دانش آموز یا متربی رو می فهمه و کمکش می کنه از اون حال دربیاد و سختی های دنیا رو بهتر تحمل کنه و با استقامت و صبر پیروز بشه.

یکی هم رنگ و نقاشی که همیشه دوس داشتم و با دیدن رنگ ها سر ذوق میام. این عشق از بچگی در من بوده. وقتی مسابقات نقاشی شرکت می کردم و جایزه می گرفتم. یا وقتی نوجوان بودم و طراحی و تذهیب کار می کردم. استاد دوس داشتنی ام آقای غلامرضا نوری که بیست سال پیش از دستشون دادیم. (روحش شاد)

خیلی از ارزش های روحی و عاطفی و روحیه لطیف و عاشقانه که در من هست از این استاد عزیزمه.

البته دانشگاهی که توش درس خوندم هم این عشق به رنگ رو در من بیشتر بارور کرده. دوس دارم برم طراحی گرافیک کار کنم؛ خصوصا تصویرگری کتاب کودک یکی از آرزوهامه. حتی همین امروز خوابشو هم دیدم.

اگه این فیلم جذاب رو ندیدین، پیشنهاد می کنم ببینید.

اگه می خواید در مصرف نت هم صرفه جویی کنید، بازپخش رو ببینید از تلویزیون:
شبکه نمایش، فردا (سه شنبه 16 شهریور 1400) حدود ساعت 11 صبح.

امیدوارم لذت ببرید.