دیزاینر و علاقهمند به تولید محتوا!
معضلی به اسم اُپن آفیس
مسئلهی اپن آفیسها از زمان ورودم به بازار کار مسئلهای بود که خواه ناخواه درگیرش شدم. چیزی که اولش بوی هیجان و خلاقیت میده ولی آخرش با همین هیجان و خلاقیت تموم نمیشه!
چند روز گذشته که مشغول خوندن کتاب کار عمیق کال نیوپورت بودم بیشتر از پیش متوجه معضلی به اسم اُپن آفیسها شدم. اپن آفیسها احتمالا باید برای کارمندهایی شبیه به من ساخته شده باشن. آدمای نسبتا پر جنب و جوشی که دوست دارن تک تک ایدههاشونو با همکاراشون به اشتراک بذارن و خستگی کارو با یک شوخی نسبتا بیمزه با یکی از همکاراشون کمتر کنن! ولی اجازه بدید صادقانه بگم که آدمی مثل من هم یه جایی وسط این اپن آفیسها به تنگ میاد و دلش هوای دفتر کار شخصی خودش رو میکنه!
به گفتهی جناب نیوپورت اولین اپن آفیسها با هدف تسهیل ارتباط و جریان ایده ساخته شدن! دفاتر باز شکل گرفتن تا افراد رو از رشتهها و مهارتهای مختلف کنار هم جمع کنن و کارمندها رو وادار به کار گروهی و خلاقیت و ایده پردازی دائمی کنن! جان گرتنر وقایع نویس دانشگاه بل "که احتمالا میشه بهش لقب یکی از اولین اپ آفیسهای جهان رو داد" در مورد طراحی این فضا میگه: گذر از سالن بدون مواجه شدن با تعدادی از آشنایان، مشکلات، سرگرمیها و ایدهها تقریبا ناممکن بود. یک فیزیکدان در مسیرش برای رفتن به ناهار در کافه تریا، مانند آهنربایی بود که روی خردههای آهن غلت میخورد.
چیزی شبیه به این رو احتمالا همهی کسایی که تو یک استارتآپ اپن آفیسی کار میکنن تجربه کردن. این روزها یکی از لازمههای داشتن یک استارتآپ خلاق و موفق چپوندن کارمندا داخل یک فضای عمومی پر سر و صدا و غیر متمرکزه! توی جایی شبیه به این، تیم تولید محتوا میتونن با فاصلهی کمی از تیم گرافیک و تیم کدنویسی نشسته باشن! آدمهایی تو حیطههای کاری متفاوت که همشون به اسم افزایش خلاقیت و مهارت کار گروهی به جزیرهی اپن آفیس تبعید شدن!
اپن آفیسها به طور دائمی با مسائل حواس پرت کن ازتون پذیرایی میکنن! رسیدن همکار جدید، زنگ زدن تلفن همراه یکی از بچههای تیم مارکتینگ، صدام ملچ ملوچ ناشی از کلوچه خوردن یکی از بچههای تیم محتوا و تعداد زیادی همکار که به دلیل قرار گرفتن تو جمعیت، بیشتر از تمرکز برای کار کردن تمایل به حرف زدن دارن! اپن آفیسها بیشتر از اینکه برای آدمهای درونگرا شبیه کابوس باشن برای آدمهای برونگرا شبیه کابوسن! فکر کنید تمام ساعت کاریتون رو باید با کشش درونیتون برای حرف زدن با همکار بغل دستیتون مبارزه کنید و تازه وانمود کنید غرق کار عمیق شدید و هیچ علاقهای به تعریف کردن خاطرهی مهمونی خانوادگی آخر هفتتون برای همکاراتون ندارید!
قبول کنید یا نه اگه پدیدهای به اسم اپن آفیس وجود نداشت و هر کارفرمایی ملزم به تهیهی یک اتاق کار شخصی برای کارمنداش بود خیلی از استارتآپهای موفق امروزی همچنان با چهار یا پنج تا نیرو مشغول فعالیت بودن. این روزا خیلی از شرکتها از اتاقکهای ۲×۲ متری برای جدا کردن فضای کاری کارمنداشون استفاده میکنن. با حذف دیوارها، فضای کاری هر کس به یه چیزی حدود یک تا یک و نیم متر مربع میرسه که باعث میشه در یک طبقه از یک دفتر کار باز یا همون اپ آفیس بتونن ۳۰۰ تا ۴۰۰ کارمند رو جا بدن که این وضعیت بدون اغراق یه چیزی شبیه به مرغدونیه.
نداشتن حریم شخصی، سر و صدای زیاد، قرار گرفتن کارمندا توی محیط کوچیک با فاصلهی کم که میتونه باعث انتقال سریعتر انواع بیماریها بشه، افزایش استرس، عدم تمرکز کافی، زیرنظر بودن دائمی توسط کارفرما یا سایر همکاران و حتی مسئلهی نسبتا کم اهمیتی که میتونه توی کیفیت کار تاثیر بذاره مثل تنظیم دمای هوا طوری که از نظر همه مناسب باشه تعداد کمی از مشکلاتی هستن که دفاتر کار باز به وجود میارن!
بعد از خوندن کتاب کار عمیق کال نیوپورت بیشتر از پیش نسبت به اپن آفیسها بدبین شدم. انجام کار عمیق و داشتن تمرکز کافی روی یک کار توی فضای شلوغ و نامتمرکزی مثل اپن آفیسها بینهایت سخت و خسته کننده است. و قطعا هر چقدر تعداد کارمنداهای داخل این فضای عمومی بیشتر بشه انجام کارعمیق انرژی بیشتری ازتون میگیره.
حقیقتا دل پرم از اپن آفیسها اجازه نداد تا دربارهی تک و توک خوبیهای این نوع دفاتر کار حرف بزنم ولی اجازه بدید باتوجه به تجربیات خودم بگم که برای بالا بردن کیفیت کار، بیشتر از ایده پردازی دائمی با همکارا یا در ارتباط نزدیک بودن با سایر گروههای کاری، ذهن آدم نیاز به تمرکز، سکوت و فضایی داره که اختصاصا در اختیار خودش باشه! مشخص نیست عمر اپن آفیسها چقدر باشه ولی احتمالا باتوجه به اهمیت داشتن کارعمیق در دنیای امروزی شرکتها خواه ناخواه مجبور به ساخت شکل جدیدی از فضای کاری باشن که چیزی بین اپن آفیسها و فضاهای کار قدیمی باشه!
مطلبی دیگر از این انتشارات
عشاق در این ره جان میسپارند(:
مطلبی دیگر از این انتشارات
بستن برنامه ها در مک با Force Quit یا بستن اجباری
مطلبی دیگر از این انتشارات
رقصیدن با لیزا