آقای ب·۳ ماه پیشتک درختطوفان، شدت گرفته است و باد، سرما و قطرات تند باران را با خود به داخل اتاق میکشاند.
آقای ب·۷ ماه پیشخوابگردحال هر جا را که مینگریست به دنبال عصا بود یا جایگزینی برای آن. دستانش به هرچه میتوانست چنگ میانداخت تا خود را به در خروجی برساند.
آقای ب·۲ سال پیشمادربزرگ در بستر مرگمادربزرگ با همان چهره پرسشگر، با حیرت و سرگردانی از اطرافیانش میپرسید: من برای چی اینجا اومدم؟
آقای ب·۳ سال پیشبیدار شوسوال اینه : اگر انگشتری داشتی که با دست کردنش نامرئی میشدی اون موقع چه کاری میکردی؟شش نفری که دور میز نشسته بودند شروع کردند به فکر کردن د…