هنرِ معرفی
تقریبا یک ماه پیش بواسطه یکی از دوستان خیلی عزیزمون توی همین اکوسیستم استارتاپی، من به شخص دیگری معرفی شدم که احتمالا به این دلیل بوده که میتونستم مشتری احتمالی خوبی باشم، یا حداقل ترین کاراین که بتونم اگر سرویس کمک کننده ست به دوستانم معرفی کنم. اینجور وقتا معمولا وقتی بهت میگن ما یه محصولی داریم خیلی خوب میشه که برید و ازش استفاده کنید، معمولا یه بار ذهنی ایجاد میکنه که میگی باید یه زمان درست حسابی بذارم محصول رو بررسی کنم و ازین حرفا، من هی اینکار رو به تعویق انداختم. این آقایی که باشون در ارتباط بودم رو از الان مهران نام میبرم :)
ایشون خیلی آدم صبوری در پاسخ گویی بودن، و الان می تونم بهش بگم هنرمند :D، اصلا نمیتونم بگم چقدر کیف کردم از کارش. الان می گم چی بود داستان
هدف ایشون این بود که من محصول رو نگاه کنم، من چون هیچ شناختی از محصول نداشتم ناخودآگاه اینکار رو به تعویق مینداختم.
اینجا مهران اومد یه لینک به من داد؛ http://zeeg.me/moha و گفتش که نظرتون چیه که صحبتی با مالک محصول داشته باشید که بیشتر دربارهش بدونید. قطعا منم استقبال کردم، همیشه برام لذتبخشه نوع نگاه ها رو بدونم و گپ بزنیم تقریبا یکی از مورد علاقه ترین کارای ممکنه.
حالا اون محصول چی بود؟ زیگ
من چون دوست داشتم که این گفتگو رو داشته باشم لینک رو باز کردم، ثبت نام کردم که خیلی هم ساده و سریع بود و زمان جلسه رو با محمد (مالک محصول) تعیین کردم و جلسه هم قرار بود یک ربع باشه که تقریبا 45 دقیقه طول کشید و که البته از همش هم لذت بردم.
برای منی که کارم مارکتینگه این کار مهران و محمد بی حد ارزشمند و خلاقانه بود.
بواسطه ی تعیین یک جلسه، خیلی سریع و زیرپوستی من رو با محصول آشنا کردن و اون مانع ذهنی من که عوه حالا باید بشینم ببینم چطور است و فلان رو عین آب خوردن حل کردن، و بعد از صحبت کردن با محمد انقدر فضای این کار و این محصول برای من جذاب و دلنشین شد که اسم این پست رو گذاشتم هنرِ معرفی.
من اصلا نمیدونم مهران و محمد متوجه بودن چقد زیبا محصولشون رو پرزنت کردن ولی برای من خیلی جای کیف داشت.
معرفی کوتاه زیگ
اگر خیلی بخوام ساده و جمع جورش کنم یه لینکه که میدی به کسی که میخواد باهات یه قراری رو ست کنه، در اصل با اون لینک داری تایم های خالیت رو به فرد معرفی میکنی که اونم میتونه بر حسب صلاح خودش بهترین تایم رو انتخاب کنه. و همینکه اون تایم رو انتخاب کنه دیگه قرار خودش ست شده و توی گوگل کلندر شما نشسته. نقطه قوتش هم بنظر من تقویم شمسیه.
دقیقا همین الان که دارم مینویسم، پنجشنبه 3 تیر، محصول به تازگی لانچ شده و تونسته قبل از لانچ حس خوبی برای یکی از کاربرانش که من باشم ایجاد کنه. میدونید هزاری هم که تبلیغات خفن و گرانمایه کنید، تهش با آدمیزاد طرفید، خوشبتخانه یا متاسفانه توی این دوره از زندگی بشر محصول با دل مشتری و کاربر ارتباط برقرار میکنه. من این خاطره کوچیک رو نوشتم که بگم مارکتینگ همیشه پول خرج کردن نیست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خدمت جدید ایگرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی جنگل انبوهیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینبار دیگر پاییز عاشق میشوم!!!