یه خط شعر یعنی یه عمر زندگی
پ ا ی ی ز
میان این همه چیستی و هستی
به حکایت آ د م ی می اندیشم
که نامش میان آه و دمی سرگردان است
سرگردان نفسی و بارانی و ..
لحظه ای پاییز
و کاش خیابانی دور
و خیالی نزدیک
و لجظه ای ارامش و گذر عابری در پس زمینه تنهایی
و عشق و مرکب وجود
باورت میشود
تمام زندگی فلبداهه لحظه ایست
چشم در چشم
دست در دست
و قصه ای به قصه
و قرنی که طاقت تکرارش نیست در قرنی دگر
تا آ د م ی را باز به تناسخ لحظه ای ُ حسی و تجربه ای تکرار کند
و نیستی را به چیستی و چیستی را به هستی گره بزند
در خیابانی - بوسه ای و قدم های هزار ساله ...
مسلم شبان ....
20 مهر 1400
مطلبی دیگر از این انتشارات
جغرافیای قطع برق
مطلبی دیگر از این انتشارات
بگذار خاک مزارت سخن بگوید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمستان میخواهم