فیزیک ماده چگال خوندم ولی کارشناس تست نرمافزارم :)
کرونا و کار تیمی، ناممکنی که ممکن شد!
من تارا هستم، ۲۷ سالمه و در رشته فیزیک تحصیل کردم. شش ماهه که به عنوان کارشناس تست نرامافزار به دیوار اومدم. اگر بخوام درمورد این حرفه و نقشمون تو روند کارها بصورت خلاصه توضیح بدم، ما به نوعی نماینده کاربر هستیم و باید مطمئن شیم محصولی که به دستش میرسه، کیفیت، امکانات و کارایی لازم برای سفرش داخل محصول رو فراهم میکنه و تو این مسیر با مشکل جدیای از قبیل ریزش کوه روی جاده روبرو نمیشه.?
این حرفه برای بسیاری از مجموعهها در ایران هنوز ناشناختست و از دید بعضیاشون ارزش سرمایهگذاری نداره. با این وجود، دیوار چپتر و ساختار مشخصی رو به کارشناسان تست نرمافزار اختصاص داده. این ساختار به من کمک میکنه تا در کنار فعالیتهای روتینی که دارم، دانش و تجربه خودم رو در کنار بقیه اعضای چپتر ارتقا بدم.
قطعات پازل دیوار
هر فرد برای انتخاب محل کار دلخواهش فاکتورهای متفاوتی داره. فاکتورهای مهم برای من ساعت کاری منعطف، احترام به تفاوتها، عدم وجود سلسلهمراتب و بروکراسی، توجه به حال خوب و روحیه همه افراد، شفافیت و اعتماد متقابل بین مجموعه و افراد، و از همه مهمتر ساختارمند بودن و امکان پیشرفت بود، که تو دیوار تونستم این فاکتورهارو پیدا کنم.
تا اسم ساعت کاری منعطف میاد اولین مشکلی که تصور میکنیم از دست دادن تعادل کار و زندگی شخصیه و در نهایت تصور فضاییه که مستاصل نشستیم و به این نگاه میکنیم که نه کار ها رو رسوندیم و نه زندگی کردیم! مشکل دور از واقعیتی هم نیست و میتونه یکی از باگ های معمول این نوع ساعت کاری باشه. اما به مرور و با کمک گرفتن از بچههای با سابقهتر تیم، تونستم مدیریت زمان کارامو دستم بگیرم و از جنبههای زیبای ساعت کاری منعطف بهره مند شم.?
اینجا افراد به جای قضاوت شدن به خاطر تفاوتهاشون، به استفاده بهینه از این تفاوتها به عنوان قطعات تکمیل کننده یک پازل، برای داشتن خروجی بهتر تشویق میشن.
از طرفی شفافیت و اعتماد متقابل در لول شعار سازمانی درجا نزده و میتونی تجربش کنی. اینجا نگاه سلسلهمراتبی سازمانی حاکم نیست و همه افراد در هر نقشی تمام تلاش و تمرکزشون به داشتن محصولیه که شایسته خودشون میدونن. کسی از فیدبک دادن و اعلام نظرش ترس و خجالتی نداره و میتونه اطمینان داشته باشه که شنیده میشه و در نهایت احساس مفید بودن و ارزشمند بودن در روند پروسهها رو دِرو میکنه!
از جذابیتهای دیگه این ساختار میشه به کار کردن در کنار افرادی با دغدغه و حرفه تقریبا یکسان که برای یادگیری و ارتقای تخصصشون بصورت جمعی تلاش میکنن اشاره کرد. دیوار هم به تمامی افراد فرصت و امکانات لازم برای رشد رو میده و این کار رو برخلاف برخی از مجموعهها بیهوده تصور نمیکنه، بلکه این دید رو داره که خروجی این اعتماد منجر به کیفیت بیشتر محصول خواهد شد.
چالش بالا رفتن از دیوار
چالش همیشه هست و همیشه هم بنا به شرایطی که توش قرار گرفتی، برات چالش بزرگیه! بنظرم چالش کوچیک دیگه چالش محسوب نمیشه. اگه بخوام یکیشو انتخاب کنم، اوایل ورودم به دیوار بود، با وجود اینکه یه فیچری رو حسابی تست کرده بودمش، دچار مشکل شدیم. در اصل اتفاقی که افتاده بود خیلی هم قابل پیش بینی نبود.
با اینکه خطای به وجود اومده سیستمی بود و از سمت شخص خاصی اتفاق نیفتاده بود، اما انتظار داشتم که به عنوان کارشناس تضمینکننده کیفیت، مورد ندامت قرار بگیرم. اما وقتی این اتفاق افتاد، به جای دنبال مقصر گشتن، همه اعضای تیم در کنار هم برای رفع مشکل تلاش کردیم و نسبت به برطرف کردن مشکل پیش اومده خودمون رو مسئول دونستیم. چرا که هدف نهایی همه ما ارائه محصول با کیفیت به کاربرانمون بود.
شاید برای اکثر افراد یادآوری اولین تجربه چالششون چندان دلچسب نباشه، اما برای من با توجه به حمایت اعضای تیم، خروجی این تجربه، رشد بیشتر و اعتمادی بود که ریشههاش از اولین روزها بهخوبی آبیاری شد.
ناممکنی که ممکن شد!
قطعا دورکاری برای خیلیامون که انرژی و انگیزمون رو از تو جمع قرار گرفتن میگیریم، خیلی سخت بوده و هست. مدام کار کردن تو فضای ثابت خونه، حس محروم شدن از تعامل غیر کاری روزمره با همکارها رو داره و جای خالی این تعامل میتونه رو ارتباطات کاری هم اثر بدی بذاره. از طرفی حس میکنی از دنیا و آدماش به دور شدی و به مرور به فراموشی سپرده میشی.?
تو دیوار علاوه بر فراهم بودن امکانات مورد نیاز هر فرد برای دورکاری، چیزی به عنوان بودجه تیم/چپتر/قبیلهسازی در ماه برای هر فرد داریم که باید برای بهتر کردن تعاملاتش با همتیمیاش استفاده کنه. تیمسازی میتونه مجازی یا حضوری باشه که شامل برنامههایی مثل بازی، غذاخوردن، معاشرت کردن و در کل هر فعالیتی که منجر به ساخت یک تجربه و خاطره تیمی بشه هست. همین باعث شده که حتی اگه حضور سبزی هم تو شرکت نداشته باشیم و از تو اتاقمون کار کنیم، با حال خوب سر کارمون بشینیم، صمیمیت و تعاملمون با وجود فاصلهای که از هم داریم دست نخورده بمونه و حتی بهتر هم بشه. اما در کل دورکاری تجربه شیرینی برام نبوده و نیست.?
جوونه زدن از میون آجرهای دیوار
تو این مدت خیلی مهارتهای زیادی از دیوار به دست آوردم و همچنان هم در حال یادگیری هستم. در مقابل، سعی کردم به نوبه خودم در بهبود فرایندها و رسیدن به محصولی که شایسته هممون باشه، تاثیر مثبتی از خودم به جا بذارم. سعی کردم بذر دانشی که با کمک و حمایت دیوار بهم اضافه میشه، روی همین دیوار جوونه بزنه.?
فکر میکنم اگه فردی جسارت و اعتماد به نفس کافی در حرفه خودش نداره، احتمالا مجموعه اشتباهی رو برای کار کردن انتخاب کرده. در نهایت تمامی افراد شایسته تجربه کردن محیطی مثل دیوار هستن تا بتونن ارزشمند و اثرگذار بودن رو تجربه کنن.❤
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب "چشمهایش"
مطلبی دیگر از این انتشارات
صد سال تنهایی؛ جادو در خدمت واقعیت
مطلبی دیگر از این انتشارات
تنهایی