کسی اینجا زیر آوار است!

از زلزله و عشق خبر کس ندهد
از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای

اگر برمی گشتم به روزهای قبل از تو ...


تمام درها را به روی خودم میبستم و به چله می نشستم روزهای آرامشم را!


دقایق شعر و شراب و فلسفه را کش میدادم و برای سومین بار برادران کارامازوف را با ولع میخواندم!


لعن و نفرینهای خانم جان را به جان میخریدم و داگویل را باردیگر با بی پروایی در تلویزیون سالن،تماشا می کردم!


هندزفری را میگذاشتم توی گوشم و آهنگ سوگند هایده را با صدای بلند و نخراشیده ام برای محبوب خیالی ام میخواندم!


به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه


که عشقت مثل آتیشه تو قلبم مثل خونه!!!



اگر بر میگشتم به یک ساعت قبل دیدنت ...


آلبوم را از کارتن پفک نمکی اشی مشی میکشیدم بیرون و ورق میزدم تا یادم نرود بابا مرا بیشتر از هر مرد دیگری دوست دارد!


توی حیاط زیر درخت زردآلوی لبه ی باغچه مکث میکردم و باز هم پت و مت گلی میساختم!


به جای نیمرو ،با حوصله و سلیقه قیمه بادمجان درست میکردم و سالادم را تزئین میکردم و کابینتهای اشپزخانه را برق می انداختم !


می رفتم و دل دخترک سمج همسایه را به دست می آوردم و برای بار پنجاهم راپونزل را برایش میخواندم و پازل صد تکه ی سیندرلایی اش را جفت و جور میکردم!



اگر برمیگشتم به قبل از تو تمام ساعتهایم را تلف میکردم.ثانیه ها را لای شکلاتهای داغم سر میکشیدم .آنقدر لفت میدادم وسمه سرمه کشیدنهایم را که دیر برسم پای قرار کافه زنبق!


به دلم میگفتم هوس کیک‌ پرتقالی به سرش بزند.به مادرم میگفتم کمی سخت گیری کند و به باران میگفتم کمی بیشتر زور بزند و تبدیل به رگبار عصرگاهی آبان ماه بشود!



قبل از تو‌...


شعرهای عاشقانه ی منزوی و نجمه زارع و سیدعلی صالحی را میبوسیدم و میگذاشتم کنار!



چشم میبستم روی تمام فیلمهای عاشقانه ی دم دستی!


دوباره آیدا در آینه را نمی خواندم که داغ دلم تازه شود!



اگر بر میگشتم به یک روز بعد دیدنت...


کمی بیشتر زن می شدم و ناز میکردم! با دست پس می زدم و با پا پیش می کشیدم!


در خلوت برای قد و قواره ب بی نقصت عیب میتراشیدم و برای چشمهای عسلت ضعف نمیکردم!




اگر برمی گشتم به قبل دیدن تو شاید هیچوقت دیدنت مهمترین کار سه شنبه هایم نبود!!!