فعلا هیچ
گل صدتومنی
گفتم من اگر آزاد بودم میدونی چیکاره میشدم؟!
گل فروش!
سلام آقا
به به چه سلیقه ی خاص و خوبی بله که ارکیده ی سفید داریم!
ارکیده ی سفید نماد خلوصه ؛ معلومه که برای شخص خاصی دنبال این گل میگردید
هم ارکیده تو گلدون داریم هم شاخه ای
من پیشنهادم اینه که ارکیده با گلدون ببرید
بله حتما الان براتون گلدون میارم
این سفیده خوبه؟!
این گل آسیب پذیره باید خیلی حواستون جمع باشه ؛ عاشق زمستونه و تو روزای سرد و کوتاه دی گل میده
نباید تو نور مستقیم یا تاریکی باشه
اگر بهش بی توجهی کنید گلبرگاش میریزه و کم کم خشک میشه
این گل پر از لطافت و ظرافته و طاقت هوای بد و آب کم و زیادو نداره باید خیلی تو نگهداریش دقت کنید
بله گلدونتونم آمادست مبارکتون باشه امانت ما دست شما
به به سلام آقاپسر خوب من
خیلی وقت بود سراغی از ما نمی گرفتی ؛ از گل قشنگت چه خبر؟!
چرا مگه چی شده؟
نگوو
آخه چرا
مردم چه انتظاراتی دارن
خودش چی خودش دوسِت داره؟
یعنی چی که نمیدونم بیخود نمیدونی مگه میشه ندونه آدم
بیخود بیخود ، خودتون آدمای پیچیده ای هستید ، حوصله ندارن دو دیقه صحبت کنن همش میگن آره دخترارو نمیشه فهمید ، دخترا پیچیده ان فلانن بسارنن
اگه براش توجه خرج میکردی میفهمیدیش خوبم میفهمیدیش
چه غلطا یعنی چی حوصله ندارم پسر من چندتا پیرهن از تو بیشتر پاره کردم میدونم که تو هر سوراخ سنبه ای نمیشه این حسای قشنگو پیدا کرد ها!
خسته ام و حوصله ندارم و این حرفا نداریم این دختر داره صد برابر تو اذیت میشه اونروزا که میومدی از من دسته دسته رز قرمز میگرفتی بهت گفتم پسر این راهی که داری توش پا میذاری خطرناکه ها حساسه ها مواظب باش ها
امروز اومدی تو روی من داری میگی حوصله ندارم
پس فردا که سنت شد سن این حمیدآقا دکه دار هنوز تو تنهایی خودت داشتی سفر میکردی به این حرفای من میرسی و اونروزه که میفهمی حوصله نداشتن یعنی چی
نمیدونم چرا جوونای امروز انقدر بیحال و خسته شدن
اونم بالاخره به تو نیاز داره همیشه که قرار نیست حال همه ی آدما خوب باشه و وضعیت گل و بلبل...
اینهمه رز بردی خارجکی بازی دارآوردی ونل تایم بازی درآوردی بیا برات یه دسته گل لاله درست کنم معجزش یکم این قیافتو شاید سامون داد که سگرمه هات بدجور به بابابزرگت رفته
کاش اخلاقتم به اون میرفت و از عاشق بودن یکم بیشتر از رز قرمز خریدن و کوچه ها رو متر کردن حالیت میشد
کوفت رو آب بخندی
منو اونطوری صدا نکن دلم برات نمیسوزه پدرسوخته
خُبه خُبه خودتو لوس نکن خودت که میدونی عزیز ترین منی انقدر حرصم نده
خودمم زنگ میزنم به آقای افضلی باهاش صحبت میکنم تا همین دیروز به کل محل بدهی داشت الان از بچه ی من میخواد سبد سبد سند زنگوله دار رو سر دخترش بریزم
نخیر حرف الکی برای من نزن تو آبروی منو نبری من خودم بلدم چجوری آبروی نداشته ی تو رو نگه دارم
آهنگای این دوره زمونه ام همش چرندیاته
آقا سامیی
آقا سامییی
آقا سامی کجاییی؟؟
کجایی دارم یساعته صدات میکنم
گلدونارو چندلحظه بذار زمین قربون دستات
این آهنگو عوض کن پسر جان اینا چیه گذاشتی
نه نمیخوام اینم چرندیاته که مادر قدیمی نداری؟
"شاید اگر دائم بودی کنارم
یروز میدیدم که دوست ندارم
میخوام برم که تا ابد بمونم...
..."
بیا برو سامی بیا برو اون آهنگم قطع کن درم ببند پشت سرت بعدم بیا شیشه هارو تمیز کن
سامی حواست کجاست چشماتو باز کن دیگه خوردی به خانم
من معذرت میخوام دخترم این آقا سامی یکم گیجه
جانم عزیزم
گل ؟! خب اینهمه گل دخترجون چه گلی میخوای؟
خب بذار یه نگاه بندازم
من خودم عاشق گل صدتومنیم
جانم؟!
نه مادر اسمش صدتومنیه
حالا برای کی میخوای؟! مادرت ؟پدرت؟ همسرت؟
او او
چه جسارتا
*ریز ریز میخنده*
منم مثل تو بودم اصلا حالیم نبود
دیوونه بودم براش گل میخریدم مینشستم گل هارو درست میکردم
یبار که بچه سن بودم رفتم و تو کوچه دسته گلمو دو دستی تقدیمش کردم
یادش بخیر داشت با چشماش میخندید و قربون صدقم میرفت
خانمجون دیدمون و با اخم صدام کرد تو حال و هوای خودم بودم که دیدم دارم از کمربند آقاجونم فرار میکنم
*ریز ریز میخنده*
ولی اون عاشق گل مریم بود هربار که با هم بیرون میرفتیم برام گل مریم میاورد
خونمون همیشه بوی گل مریم میداد
ای بابا دختر من دارم همینطور وراجی میکنم تو ام هیچی نمیگی
چی میخواستی؟
آره عزیزم آلاله هم خیلی قشنگه و هم خیلی شیک
معلومه خوش سلیقه ای ها
حالا راهت به اینجا افتاد شازده رو هم بیار ، ببینم سلیقت فقط تو گل خوبه یا ...
باشه عزیزم اینبار مهمون من باش
نه تعارف چیه مادر
به من میخوره شوخی کنم با تو دخترجون؟
باشه هروقت با شازده اومدی حساب میکنیم
خدا به همرات مادر مواظب خودت باش
سلام عسل جان قربونت برم حالت خوبه؟
بابات چطور بهتره؟
دلم برات تنگ شده بود عزیزدلم
قربون چشمات برم مگه نمیگی نمیذارن گلو ببری تو
باشه پس صبر کن گلارو درست کنم مغازه رو ببندم الان منم میام به همرات
نه عزیزم چه زحمتی تو مثل نوه ی خودم میمونی برام پدرتم جای پسر منه برام همون قدر عزیزه
راستی چه خبر از درس؟!
یه لحظه ببخشید
سامیییی
سامییییی آقا
بیا پسر بیا گلدونارو مرتب کن کلیدارو بردار در مغازه رو قفل کن من باید برم جایی
به تو چه آخه بچه جون
نخیر دارم با عسل جانم میریم بیمارستان
*با صدای آروم*
تو بیای چیکار کنی اونجا پسر من خودم راست و ریستش میکنم تو کارت نباشه
غلط اضافی نکن بذار ببینم میتونم دومادت کنم یا باید بیست و چهار ساعته کار کنم تا گلدونایی که آقا سامی وقتی فکرش جای دیگست فرت و فرت میشکنه رو بتونم جایگزین کنم
نخیر دلخوری ازت ندارم
رو مغز من رژه نرو میدونی که خرت هنوز از پل نگذشته
*با صدای عادی*
باشه سامی جان میدونم خیلی دوست داری بیای عیادت آقای امیری ولی اینبار من و عسل جان کمی عجله داریم انشاالله دفعه بعد
بریم عسل جانم...
این پستو خیلی وقت پیش نوشته بودم شاید چهارماهی ازش میگذره...
شما اگر آزاد بودید هرشغلی داشته باشید چیکاره میشدید؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
معضلی به اسم اُپن آفیس
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاییزانه عاشقی (دوازده)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چه اتفاقی برای برنامهنویسانی که وارد حوزهی مدیریت نمیشوند میافتد؟